ننه دلاور و فرزندان او
عنوان: ننه دلاور و فرزندان او
نویسنده: برتولت برشت
ترجمه: مصطفی رحیمی
سال: 1353
نمایشنامه ننه دلاور اثر برتولت برشت نویسنده آلمانی زبان است. او این نمایشنامه را در سال ۱۹۳۹ نوشت و نخستینبار در مونیخ بهروی صحنه رفت. عدهای نیز با عنوان بزرگترین نمایشنامه ضد جنگ از آن یاد کردهاند.
مصطفی رحیمی در ابتدای کتاب درباره این اثر می نویسند: «اشاعه افکار جدید و فساد کشیشان و روحانیان از طرف دیگر، موجب شد که در قرن شانزدهم میلادی وحدت جهان مسیحی متزلزل شود و مذاهب جدیدی در دین مسیح پدید آید. این امر دو نتیجه مختلف به بار آورد. نخست گروهی از دهقانان به تصور اینکه مذاهب تازه پشتیبان آنهاست بر ضد ستمگران عصر شوریدند، اما رهبران مذاهب جدید بهنوبه خود پاپهای دیگری شدند و از مردم روی برتافتند. چنانکه لوتر اصلاح کننده دین مسیح فتوا داد که اگر زبردستان زشتکار و بیدادگر هم باشند، زیردستان نباید سرکشی کنند. و نیز میگفت که دهقانهای شورشی را، به هر وسیله ای که پیش آید، باید از میان برداشت و قتل عام کرد؛ زیرا هیچ چیز مسموم کننده تر و زیانبارتر و شیطانی تر از یک فرد شورشی وجود ندارد. لوتر می گفت که قتل دهقانان سرکش چون کشتن سگ هار امری واجب است.. نتیجه آن شد که تنها در ایالت آلزاس هیجده هزار دهقان به دست ستمکاران خفه شدند. نتیجه دیگر تفرقه مذهبی، جنگ طویلی بود که در اوایل قرن هفدهم در اروپا به وجود آمد. این جنگ که از سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۷ به طول انجامید به جنگ های سی ساله مشهور است.»
داستان ننه دلاور درباره پیرزنی دورهگرد و سه فرزند او، دو پسر و یک دختر لال، است. ننه دلاور پیرزنیست با یک گاری که به تجارت مشغول است! او هرچیزی را که بتواند میخرد و گرانتر میفروشد؛ بهویژه وسایلی که بهدرد سربازان میخورد. برتولت برشت در این کتاب فضای جامعه را در زمان جنگهای سیساله اروپا در قرن هفدهم بهتصویر میکشد که چطور اتفاقی مهم مانند جنگ برای یکی تفریح تلقی میشود، برای یکی منبع درآمد و برای دیگری بلایی خانمانسوز. اگرچه این کتاب درباره قرن هفدهم نوشته شده اما در بسیاری موارد میتوان شباهتهایی را با جامعهی کنونی یافت.
برشی از کتاب
هرجا عده زیادی اهل فضیلت باشند، باید مطمئن بود که بعضی از کارها روبهراه و سربهراست نیست.
من گمان میکردم که فضیلت علامت خوبی باشد. نه علامت این است که یکپای کار میلنگد. وقتی فرماندهی گاو باشد و سربازهایش را به منجلاب بکشاند، بیچاره سربازها باید سر نترس داشته باشند. اسم این نترسی را می گذراند فضیلت.
این نمایشنامه در ایران هم به صحنه رفت.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.