مهارت یادگیری و یادگیری تطبیقی
یادگیری چیست؟
در این روز و روزگار آموزش و یادگیری یکی از ارکان مهم زندگی شده است. اجماعی بر سر تعریف یادگیری وجود ندارد. ولی روانشناسان رفتارگرا میگویند:
یادگیری به معنی تغییر رفتار بر اثر تاثیرات محیطی است. اگر یادگیری به تغییر رفتار منتهی نشود، پس یادگیری صورت نگرفته است.
توسعه فناوری و رواج ابزارهای ارتباطی نوین، اهمیت آموزش متمرکز و رسمی را کاهش داده است (مثل دانشگاه). بیشتر یاد گرفتنها بصورت خودآموز شده و یادگیری فردی اهمیت پیدا کرده است. تفاوت بین آموزش و یادگیری است.
آموزش: به معنای تزریق دانش و مهارت از سمت معلم به دانشآموز است.
یادگیری: تلاش فعالانه و دایمی دانشآموز برای جستجو و جذب دانش و بهبود مهارت است.
باید بدانید، یادگیری تبدیل به مهارت شده است. یاد بگیریم چگونه یاد بگیریم. یک مهارت با تمرین و تکرار بهبود پیدا می کند.
بلوم (دانشمند علوم یادگیری) سطوح یادگیری را حفظ کردن، درک مطلب، کاربردی کردن مطالب، تجریه و تحلیل، توانایی ارزیابی و قضاوت، خلق و ترکیب بیان میکند.
در اینجا چند تا فنون یادگیری را بیان میکنم.
- خودتان را شرطی کنید: شرطی کردن از نظر زمان، مکان و …مثلا صبح ها یا شبها یا در مترو مطالعه کنم.
- سعی کنید چند کار همزمان انجام ندهید. دارید مطالعه میکنید، گوشی را خاموش یا در حالت سکوت بگذارید.
- حداقل و حداکثر زمان یادگیری داشته باشید. مثلا نیمساعت مطالعه و ده دقیقه استراحت
- برای یادگیری از کانالهای مختلف استفاده کنید. مثلا اگر مطلبی را می شنوید، یادداشتبرداری کنید.
- در هنگام مطالعه حتما سوالی داشته باشید و درصدد پاسخ آن باشید. اگر سوالی ندارید، بعد از خواندن سوالی را طراحی کنید.
- سعی کنید چیزی را یاد بگیرید که به آن نیاز دارید. به این یادگیری نیازمحور میگویند. یادگیری مواردی را در اولویت قرار دهید که میتوانند نیازهای ما را تامین کند.
یادگیری تطبیقی چیست؟
ذهن ما تربیت شده وقتی موضوعی که با داشتهها و تخصص ما منطبق نیست، نقض کنیم یا به دنبال غلطها و ابهامات آن باشیم و به راحتی بگوییم به ما ربطی ندارد و رد کنیم. ما انسانها عموماً در یادگیری ضعیف عمل میکنیم زیرا بیشتر به دنبال یافتن تناقضها هستیم. این تناقض ریشههای مختلفی دارد. اولین جایی که یافتن مثال نقض را یاد گرفتیم دیکتههای مدرسه بود.
هیچکس به خاطر کلمات درستی که در آن نوشتیم به ما نمرهای نمیداد فقط به خاطر یک یا دو اشتباهی که داشتیم از ما نمره کم میشد. هرگز بابت ۹۷ کلمه درست تشویق نشدیم بلکه به خاطر سه کلمهای که دیکته آن را نادرست نوشته بودیم تنبیه میشدیم.
در علوم رفتاری و انسانی، پیدا کردن مثال نقض، هیچ گزارهای را نقض نمیکند.
فرض کنید شرکتی دارید که با استفاده از تبلیغات درست، به فروش مناسب و رشد چشمگیری دست پیداکرده است. اگر در مورد نقش تبلیغات در موفقیت شرکت از شما بپرسند، میگویید: تبلیغات نقش بسیار مهمی در رشد فروش و موفقیت شرکت دارد. بلافاصله نفر مقابل شما میگوید: اتفاقاً من شرکتی را میشناسم که همه سود و درآمدش را در حوزه تبلیغات خرج کرد و ورشکسته شد. هر دو مثال درست است و هیچکدام دیگری را نقض نمیکند. حتی تعداد مثالها نیز دلیل بر درستی یا نادرستی نظریهها نیست؛ زیرا هر کسبوکاری، بسته به شرایط خود با موضوع مواجه میشوند. شرکتی جدید برای تصمیمگیری در مورد استفاده کردن یا نکردن از تبلیغات، نمیتواند مثال بالا را مبنای ارزشگذاری و سنجش قرار دهد. شاید این شرکت مثال جدیدی باشد که با نمونههای گذشته تفاوت کند.
ما نمیتوانیم جملهای را بشنویم و بلافاصله به دنبال مخالفان بگردیم و سپس درستی آن را زیر سؤال ببریم فقط به این دلیل که مثال نقضی برای آن پیداکردهایم.
باید در محیط پیرامونمان، کتابها و نمونههای مختلف، کاوش کنیم تا بتوانیم اطلاعات جدید را با شرایط خود تطبیق دهیم.
به این روش یادگیری تطبیقی گفته میشود.
اگر شرکتی داریم و در حوزه تعمیر و نگهداری خودرو خدمات ارائه میکنیم، چنانچه مقالهای راجع به خدمات پس از فروش در صنعت تجهیزات و وسایل دیجیتال دیدیم، بهتر است آن را بخوانیم و از آن بهراحتی نگذریم. نگوییم کامپیوتر چه شباهتی به خودرو دارد. ما دو صنعت متفاوت هستیم پس مطالب این نوشته به درد من نمیخورد.
میتوان از مسائلی که هزاران کیلومتر دورتر از ما اتفاق افتاده یادگیری تطبیقی داشته باشیم و برعکس، از شرکتی که در نزدیکی ما قرار دارد و زمینه فعالیتش نیز با ما یکسان است، نتوانیم هیچ نکتهای بیاموزیم.
معیار یادگیری تطبیقی دیدن تفاوتها نیست، جستجوی شباهتهاست.
یادگیری تطبیقی مهارتی مهم برای کسانی است که به دنبال یادگیری هستند. بهترین روش بهکارگیری آن نیز تمرین است.
هنر یادگیری تطبیقی همین است که از سایر کشورها، فرهنگها و انسانهای مختلف درسهایی بیاموزیم که بتوانیم درزمینه فعالیت خود اجرا کنیم. این همان قسمت از دانش و تجربه بشری است که معمولاً آن را حذف میکنیم؛ سپس با نگرش و دانش محدود خود، در جا میزنیم و انتظار یادگیری هم داریم!
یادگیری تطبیقی یعنی خود را در حوزه تخصصی و شناختیمان، محدود نکنیم.
منبع: مطالب این پست را از وبگاه متمم (محل توسعه مهارتهای من) از محمدرضا شعبانعلی اقتباس کردم. مدتی است مطالب این وبگاه را دنبال میکنم و خواستم آموخته خود را با شما به اشتراک بگذارم.
942
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.