روندهای مهم در کتابخانه‌های دانشگاهی: بررسی روندها و موضوعات

چکیده

این مقاله روندهای مهم کتابخانه های دانشگاهی را در دو سال گذشته خلاصه می کند، دوره ای که همراه با تحولات و تغییرات عظیم از جمله ظهور بیماری همه‌گیر، نابرابری های نژادی و جنگ بین دولت‌ ها و ملت ها است. تغییرات سریع و نبود قطعیت ناشی از این رویدادها، تغییرات درخور توجهی را در کتابخانه های دانشگاهی، آموزش عالی و به طور کلی جامعه ایجاد کرده است. چنین تغییراتی دیدگاه‌ها و نوآوری‌های جدیدی را در نحوه رویکرد کتابداران به ارائه خدمات، پشتیبانی از دانشجویان، مدیریت کارکنان و فضاهای فیزیکی، پذیرش فناوری های جدید و مدیریت داده‌ها ایجاد کرده است. در این گزارش سعی شده است تصویری از این تحولات ارائه شود. این مقاله از سوی ACRL Research Planning and Review Committe تهیه شده است. ترجمه و خلاصه: دکتر مریم اسدی

منبع:

McAllister, A. D. et al. (2022). Top Trends in Academic Libraries: A review of the trends and issues. ACRL Research Planning and Review Committee. University of North Florida, UNF Digital Commons

فایل اصل مقاله

روندهای مرتبط با کووید 19

تأثیر همه‌گیری کووید19 بر خدمات کتابخانه های دانشگاهی شایان توجه بوده است و در بسیاری موارد،  این تغییرات ادامه دارد. علاوه بر موضوعات پرداخته شده در این مقاله، کتابخانه‌ها با تغییرات اساسی روبرو هستند که به آینده و فراتر از همه‌گیری گسترش خواهد یافت. در اوایل سال 2020، تقریباً تمام کتابخانه‌های دانشگاهی  و کتابخانه های عمومی  به طور موقت بسته شدند و به سمت خدمات مجازی رفتند. با وجود بسته بودن کتابخانه ها، آنها به ارایه خدمات آنلاین ادامه دادند و کاربران خود را مطلع ساختند، و برای سازگاری با شرایط متغیر، همکاری‌ها و فن‌آوری‌هایی نواورانه ای تدارک دیدند. این تعطیلی ها و تغییرات نهادی، تأثیرات مهم و متنوعی بر فعالیت های کتابخانه ها از جمله بازنگری در رویکردهای پیشین،  افزایش استرس حرفه ای مربوط به بودجه های سازمانی،  و قابلیت کار از راه دور داشته است. این بیماری همه گیر همچنین نابرابری ها و عدم دسترسی به کتابخانه ها را آشکار کرد. با وجود دغدغه های ناشی از تعطیلی و بسته شدن کتابخانه ها، انها به ارائه خدمات اصلی و راه‌حل‌های خلاقانه، از جمله مرجع مجازی با پیچیدگی زیاد، تمرکز مجدد بر سواد دیجیتال با افزایش یادگیری آنلاین، و توسعه مجموعه‌های دیجیتالی‌زاد همت گماشتند.

چالش های تامین نیروی انسانی کتابخانه

از اوایل سال 2020، همراه با اعتراضات نابرابری نژادی و همه گیری، توجه زیادی را به چندین روند در تامین نیروی انسانی کتابخانه ها و آموزش عالی جلب کرده است. نابرابری بین کتابداران و سایر کارکنان کتابخانه افزایش یافت. یک مطالعه نشان داد که کارکنان کم درآمد و در سطوح پایین تر نسبت به کتابداران متخصص و مدیران، ملزم به حضور فیزیکی بودند. نادیده گرفتن این تناقض بسیار سخت است؛ با توجه به اینکه این پست‌ها، پست های «خط مقدم» و «ضروری» بودند، و  دستمزد کمتری دریافت می کردند. اغلب، این کارکنان  وظایفی را که قبلاً توسط کتابداران متخصص انجام می شد، به خوبی انجام می دادند. علاوه بر این، اداره آمار کار آمریکا خاطر نشان می کند کارگران رنگین پوست 25 درصد از نیروی کار آموزش عالی را تشکیل می دهند، در حالی که بیش از نیمی از افرادی که در طول کووید19 شغل خود را از دست داده اند، همین رنگین پوستان بودند.  اثرات طولانی مدت همه گیر، مانند کاهش بودجه و توقف در استخدام، منجر به کمبود نیروی انسانی شده است در حالیکه، میزان خدمات تا حد زیادی به سطح قبل از همه گیری بازگشته است. پایین بودن انگیزه، همچنان یکی از نگرانی‌های حوزه کتابداری، به‌ویژه برای کتابداران رنگین پوست، کارکنان غیرکتابدار، و اعضای گروه‌هایی که نمایندگی کمتری دارند است. همه گیری چالش های زیادی را از جمله مسائل روحی و روانی و رفاهی به خصوص برای زنان ایجاد کرده است. در حال حاضر این کارکنان فرسودگی شغلی را با نرخ های بالاتری تجربه می کنند. پژوهش های آینده در مورد استخدام و تامین نیروی انسانی ممکن است مزایا و معایب کارمندانی که دورکاری می کنند و می خواهند به این کار ادامه دهند باشد.

استفاده از فضا

طی دو سال گذشته، کووید، فضای فیزیکی کتابخانه‌ها و اکثر امکانات دانشگاهی را در خط مقدم آگاهی اساتید، کارکنان و دانشجویان قرار داده است. نیاز به تعادل در تقاضا برای فضاهای فعلی، افزایش قیمت‌ ساخت‌وساز و همسویی بودجه‌های فعلی با این واقعیت‌ها همچنان بر تصمیم‌گیری‌ها در مورد چگونگی تحول فضاهای فعلی در آینده تأثیر می‌گذارد.

فراتر از حفظ فاصله گذاری مناسب یا فراهم کردن بهداشت کافی، کتابدارانی که از امکانات فیزیکی بهره می‌برند سؤالاتی می‌پرسند، از جمله اینکه آیا و چگونه فضاهای همکاری غیرحضوری را به طور ایمن (هم برای کاربران و هم برای کارکنان) اداره کنند، چگونه منابع را به طور مداوم در طول موج‌های باز و بسته شدن فراهم کنند، و چگونه سطوح آسایش مشتری و کارکنان را  در یک فضای فیزیکی ارزیابی و بیان کنند.  تغییرات در ارائه خدمات، دسترسی به اطلاعات و ذخیره‌سازی منابع  سؤالاتی را ایجاد می کند که ممکن است اتکا به مجموعه های متمرکز و فردی را تغییر دهد. همزمان، روندهای کلیدی در طراحی کتابخانه همچنان ارزیابی می شود و ممکن است به مطلع ساختن کتابداران در آینده نزدیک کمک کند. به عنوان مثال، مطالعه‌ای که توسط دانشگاه نبراسکا-لینکلن منتشر شده است، استدلال می‌کند که فضاهای کتابخانه‌ها به جای استفاده مناسب برای کارهای آکادمیک فشرده، بیش از حد توسط فضاهای یادگیری مشارکتی اشغال می‌شوند.

Daejin Kim، Sheila C&RL News ، قبل از COVID، نحوه استفاده از فضاهای همکاری را بررسی کردند و دریافتند که مبلمان یا فضاهایی که برای چند نفر در نظر گرفته شده است اغلب توسط افراد تکی استفاده می شود. مطالعات مشابهی که در مورد نیازهای مشتریان دقیق‌تر انجام می‌شود، نشان می‌دهد که، دقیقاً مانند روندهای در حال تحول در محل کار، کاربران طیف گسترده‌ای از انواع فضاها را با نیازهای صوتی، حریم خصوصی و فناوری متفاوت با توجه به کار انجام شده می‌خواهند. گرایش های متعددی بر بحث های پیرامون فضا حاکم است. بر این اساس، واضح است که عوامل نهادی محلی از بودجه گرفته تا موارد استفاده متفاوت همچنان بر نحوه تخصیص، ساخت و استفاده از فضا تأثیر خواهند گذاشت.

مجموعه‌  های اشتراکی و رشد چاپ اشتراکی

در حالی که سابقه طولانی همکاری کتابخانه‌ها برای حفظ و فراهم کردن دسترسی به مجموعه‌های غنی وجود دارد، همکاری پیرامون برنامه‌های چاپ اشتراکی به سرعت در سال‌های اخیر شتاب گرفته است.

این برنامه‌ها با ایجاد مجموعه‌ای اشتراکی، که «مفهوم مجموعه کتابخانه را به مقیاس‌هایی بالاتر از یک مؤسسه تکی ارتقا می‌دهد، مرزهای آن را گسترش می‌دهد تا منابع متمرکز در میان گروهی از کتابخانه‌ها را در بر گیرد»، این برنامه‌ها به کتابخانه‌های پژوهشی کمک می‌کنند تا مأموریت خود را برای حفظ گنجینه علمی در عصر استفاده های متغیر، سرمایه محدود و محدودیت‌های فضا انجام دهند.

با تمرکز اولیه بر مجلات چاپی، برنامه های چاپ اشتراکی رشد کرده و تکامل یافته اندکه به تازگی شامل تک نگاری های چاپی نیز می شود. به گفته سوزان استرنز و آلیسون وولرز، بیش از 300 کتابخانه دانشگاهی و پژوهشی در ایالات متحده و کانادا در برنامه چاپ اشتراکی شرکت می کنند و متعهد می شوند که ده ها میلیون تک نگاری و صدها هزار عنوان نشریات چاپی را بایگانی یا نگهداری کنند. ” یکی از عوامل مهم در رشد طرح‌های تک نگاری چاپی اشتراکی، راه‌اندازی برنامه چاپ مشترک HathiTrust بود که «اکنون تعهداتی را در مورد بیش از 5.4 میلیون عنوان که در کتابخانه دیجیتال HathiTrust نگهداری می‌شوند تضمین کرده است».

با این حال، با رشد این برنامه‌ها، نیاز به هماهنگی های بیشتر، استانداردها و زیرساخت‌ها است. چندین گروه در سال های اخیر برای حل این مسائل راه اندازی شده اند. در سال 2015، Rosemont Shared Print Alliance تشکیل شد تا برنامه مجله چاپ اشتراکی منطقه ای را هماهنگ کند تا عناوین بیشتری را بایگانی کند و از نگهداری نسخه های کافی اطمینان حاصل کند. هدف آن کاهش هزینه های نگهداری سوابق علمی و توسعه و ترویج بهترین شیوه های مبتنی بر شواهد است. اخیراً کتابخانه دیجیتال کالیفرنیا، مرکز کتابخانه‌های تحقیقاتی و HathiTrust همکاری خود را در زمینه زیرساخت چاپ اشتراکی با هدف توسعه استانداردها، گردش کار، و ابزارهایی برای پشتیبانی از کار اشتراکی و گنجاندن کارهای چاپ اشتراکی در چرخه عمر توسعه و مدیریت مجموعه اعلام کردند.

در نهایت، شایان ذکر است که امانت دیجیتال کنترل‌شده (CDL) یک روند نوظهور است که در آن کتابخانه‌ها «نسخه‌های دیجیتالی موقت کتاب‌های چاپی خود را با نسبت یک به یک «قرض داده شده به صاحب» منتشر می‌کنند و نسخه چاپی را از تیراژ حذف می‌کنند. در حالی که نسخه دیجیتال در حال استفاده است. ACRL بیانیه ای را در حمایت از امانت دیجیتال کنترل‌شده امضا کرده است. با این حال، قانونی بودن امانت دیجیتال کنترل‌شده به عنوان یک سوال باز باقی می ماند.

همه چیز را باز کن

جنبش دسترسی آزاد (OA) برای “در دسترس قرار دادن آثار علمی به صورت رایگان و قابل استفاده مجدد” همچنان برای کتابداران، اساتید و مدیران در آموزش عالی مهم است. با این حال، همانطور که آنجل بورگو، لوئیس آنگلادا، و ارنست ابادال بیان می کنند، « چشم انداز ارتباطات علمی با افزایش هزینه ها و دسترسی محدود به خروجی تحقیقات مشخص می شود. موانع متعددی از اقتصاد گرفته تا سیاست وجود دارد که از پذیرش گسترده در آموزش عالی از اجرای استراتژی‌های ارتباطی علمی که دسترسی آزاد تلقی می‌شوند، جلوگیری می‌کند. مسائل مربوط به افزایش هزینه های اشتراک مجلات دانشگاهی به خوبی مستند شده است. در حالی که کتابداران معمولاً باورهای مطلوبی را در مورد دسترسی آزاد گزارش می‌کنند، فقدان خط مشی دسترسی آزاد مشهود است.

همه‌گیری کووید 19 فرصت‌هایی را برای انواع مختلف محتوای دسترسی باز فراهم کرده است تا به طور گسترده‌تر در دسترس قرار گیرند. به عنوان مثال، منابع دسترسی آزاد برای فراهم کردن دسترسی خارج از دانشگاه به مواد کتابخانه ای در برخی از کشورهای در حال توسعه مهم تلقی می شدند. برخی از ناشران به دلیل اهمیت بهداشت عمومی، عرضه اطلاعات به موقع مرتبط با کووید-19 را تشخیص دادند و متعهد به انتشار دسترسی آزاد مقالات در زمان همه گیری شدند.

ائتلاف انتشارات علمی و منابع آکادمیک (SPARC) لغو “معامله بزرگ Big Deal ” را دنبال می کند. به عنوان مثال، دانشگاه پردو یک قرارداد 3.3 میلیون دلاری برای سال 2020 را لغو کرد و به جای آن قرارداد یک ساله عنوان به عنوان را برای سال 2021 انتخاب کرد. برخی از دانشگاه‌ها و کنسرسیوم‌ها به دنبال «توافق‌نامه‌های تحول آفرین» هستند که انتشار دسترسی آزاد توسط نویسندگان خود را ترویج می‌کند و به آن نویسندگان اجازه می‌دهد حق چاپ را حفظ کنند. توافق‌نامه‌های تحول‌آفرین فرآیند صدور مجوز مجلات  را تسهیل می‌کنند و هدف آن تغییر تمرکز بر «مجوز مجلات علمی از کنترل هزینه به انتشارات با دسترسی آزاد» است.

بسیاری از جنبه های جنبش دسترسی آزاد همچنان در حال توسعه هستند. از آنجایی که کتابخانه‌ها به مذاکرات تهاجمی‌تر برای اشتراک مجلات ادامه می‌دهند، که ممکن است شامل توافق‌های تحول آفرین و همچنین لغو احتمالی معامله بزرگ باشد، سؤالات بیشتری در مورد آینده دسترسی به مطالب علمی ایجاد خواهد شد. این چند متغیره از جمله داده‌های باز، منابع آموزشی باز و سیاست‌ها، ابزارها و حمایت از دسترسی آزاد است. همراه با نتایج آزمایش‌های پیش‌بینی نشده ناشی از کووید 19، دسترسی آزاد همچنان یک نقطه کانونی برای کتابداران و مدیران دانشگاهی است.

هوش مصنوعی

هوش مصنوعی (AI) به طور فزاینده ای در ابزارها و خدمات کتابخانه های دانشگاهی تعبیه شده است. تشخیص الگو،  تشخیص متن مبتنی بر هوش مصنوعی، رونویسی، و جستجوی اسناد تاریخی  نمونه های برجسته ای هستند که جستجو و کشف را تسهیل می کنند. Keenious، که توسط برنامه Horizon 2020 اتحادیه اروپا تأمین می شود، یک ابزار تحقیقاتی برای تجزیه و تحلیل اسناد و نوشتار است که تلاش می کند تحقیقات آنلاین را آسان تر کند. Cactus Communications (CACTUS) اخیراً یک ابزار جدید مبتنی بر هوش مصنوعی به نام Paperpal Preflight را اعلام کرد. بهبود تجربه انتشارات علمی برای محققان، داوری همتا، و سردبیران مجلات» در طول فرآیند ارسال مقاله را فراهم می کند.

پذیرش هوش مصنوعی در خدمات مرجع مجازی، الگوی آنلاین جدیدی را برای کتابخانه‌ها با استفاده از «ربات‌های گفتگو» ارائه می‌کند. تلاش‌های اخیر برای خودکارسازی عملیات استاندارد کتابخانه، مانند فهرست‌نویسی، از طریق سیستم‌های خبره، بر وظایف ساده‌تری مانند فهرست‌نویسی توصیفی متمرکز شده‌اند. تیمی از محققان از کتابخانه ملی نروژ آزمایشی را توصیف می کنند که از روش های هوش مصنوعی برای گروه بندی خودکار مقالات و اختصاص رده دیویی برای کمک به فهرست نویسان استفاده می کند.

کتابخانه کنگره در حال آزمایش با شبکه های عصبی و استفاده از بینایی کامپیوتری است. هدف، ایجاد نمونه‌های اولیه جستجوی آنلاین جدید است که می‌توانند مقادیر زیادی از داده‌ها را به روش‌های جدید دسته‌بندی کنند، مانند بررسی و متنی کردن میلیون‌ها آیتم دیجیتالی که انسان به تنهایی قادر به انجام آن نیست.

آسف تزاچور و همکاران نگرانی‌های ناشی از فوریت در پذیرش این فناوری‌ها همراه با مسائل اخلاقی چالش‌برانگیز و خطراتی را که می‌تواند در یک بحران به وجود بیاید، ابراز کرد – پیشگیری و پاسخ به همه‌گیری کووید19 یک مثال است. در عین حال، پتانسیل هوش مصنوعی تا حد زیادی در میان کتابخانه های تحقیقاتی استفاده نشده باقی مانده است.

داده

آموزش عالی با افزایش علاقه به داده های بزرگ با چالش های فزاینده ای مواجه است. نیاز به سرمایه‌گذاری در آموزش کارکنان ماهر، افزایش ظرفیت مخزن، و تعیین و شفاف‌سازی مسئولیت‌ها همچنان حیاتی است زیرا کتابخانه‌ها و کتابداران همچنان نقش‌های رهبری را بر عهده می‌گیرند و خدمات داده ارائه می‌کنند. آن دسته از کتابخانه‌های پیشتاز که برای اولین بار خدمات ارائه کردند، شروع به ارزیابی برنامه‌ها، خدمات و ابزارها کرده و تنظیماتی را با تمرکز بر قابلیت استفاده برای صاحب داده‌ها برای آپلود و اشتراک‌گذاری مجموعه داده‌ها و قابلیت کشف آن مجموعه‌های داده برای کاربر نهایی، انجام داده‌اند. مجموعه آثار مرتبط با خدمات مدیریت داده‌های پژوهشی در کتابخانه‌ها و توسعه مهارت به جایی رسیده است که مرور ادبیات و بررسی محدوده‌ای برای نتیجه‌گیری و ارائه پیشنهادهایی برای پیشبرد این حوزه و نقش کتابخانه‌ها به گذشته نگاه می‌کند.

داده کاوی خود را به عنوان یک زمینه نوظهور نیز ثابت می کند، به خصوص زمانی که به اینترنت اشیا (IoT) مرتبط باشد. مطالعه اخیر با استفاده از Clarivate Analytics Web of Science و Sciverse Scopus نشان داد که کشف دانش در پایگاه‌های داده راه را برای معنادارتر کردن داده‌ها هموار می‌کند. در نتیجه، «انتظار می‌رود فعالیت‌های مبتنی بر هوش مصنوعی تا سال ۲۰۲۳ پنج برابر شود» که می‌تواند به ظرفیت بیشتر «برای ذخیره داده‌ها به شیوه‌ای مقرون‌به‌صرفه و به‌دست آوردن بینش عملی‌تر از داده‌های اینترنت اشیا» تبدیل شود.

در نهایت، با توجه به اهمیت روزافزون داده‌ها، مهارت‌های تجسم داده همچنان از ارزش بالایی برخوردار است و نتایج بصری را می‌توان به عنوان محصول تحقیقاتی و شکل بیان تفسیر کرد. کتابخانه‌ها به تجسم داده‌ها علاقه بیشتری نشان می‌دهند، زیرا به دنبال روایت داستان خود هستند، از جمله ارزیابی، ارزش کتابخانه، تجزیه و تحلیل مجموعه، و ظرفیت‌سازی داخلی.

کتابداری انتقادی

کتابداری انتقادی همچنان یک دیدگاه نظری مهم برای متخصصان اطلاعات است. کتابداری انتقادی که ریشه در نظریه انتقادی دارد (در ابتدا به گروهی از فیلسوفان مارکسیست اشاره می کند، اما با گذشت زمان محققان در بسیاری از زمینه ها اکنون از نظریه انتقادی یا رویکردهای انتقادی استفاده می کنند)، کتابداری انتقادی مفاهیم سنتی در کتابداری را به چالش می کشد.

به عنوان مثال، کتابداری انتقادی استدلال می‌کند که کتابخانه‌ها بی‌طرف نیستند و کتابداران را به چالش می‌کشد تا گام‌های فعالی هم به نفع کاربران و هم به نفع خود این حرفه در جهت اقدامات ضد نژادپرستانه و ظلم‌ستیزی بردارند. محققانی که با کتابداری انتقادی آشنا هستند از کارکنان کتابخانه‌ها می‌خواهند که آموزه‌های کتابداری انتقادی را در فعالیت های روزانه خود بگنجانند که به آن پراکسیس نیز گفته می شود-

به ویژه در میان فشار برای دسترسی بیشتر و استقبال بیشتر از کتابخانه ها.

کتابداری انتقادی ادعا می کند که فرصت های متعددی برای کتابداران وجود دارد تا از طریق اقدامات مشخص با نابرابری، نژادپرستی، جنسیت گرایی و سایر مشکلات مبارزه کنند، حتی با وجود تنوع اندک در حرفه کتابداری و انتقادات فراوان از رویکردهای رایج سواد اطلاعاتی، مانند چارچوب ACRL برای اطلاعات. سوادآموزی برای آموزش عالی حذف ساختارهای قدرت اساسی جامعه دانشگاهی است.

یکی از جنبه های کتابداری انتقادی و آموزش انتقادی، سواد اطلاعاتی انتقادی (CIL) است. متون سواد اطلاعاتی انتقادی به این موضوع می‌پردازد که چرا و چگونه متخصصان اطلاعات باید درباره پویایی قدرت در دانشگاه، دسترسی برابر به اطلاعات و انگیزه‌های اقتصادی پیرامون نحوه ایجاد، ذخیره و استفاده اطلاعات و داده‌ها سؤال بپرسند. دانش سواد اطلاعاتی انتقادی همچنین خود دانشگاه را نقد می کند. مانند سایر نظریه های تدریس و یادگیری، سواد اطلاعاتی انتقادی دائماً در حال تحول است و باید برای دانشجویان در سطوح مختلف درسی و در موضوعات درسی مختلف تطبیق داده شود. مارگارت رودز ترل اجرای سواد اطلاعاتی انتقادی را در سراسر برنامه درسی خود در نظر گرفت و برگزاری چندین جلسه را برای دانشجویان تأکید کرد.

مارسیا راپچاک سواد اطلاعاتی انتقادی را برای دانشجویان کارشناسی به کار گرفت که “میل به شرکت در مباحث کلاس بودند.  ارین فیلدز و آدیر هارپر CIL و آموزش باز را در یک دوره دانشگاهی گنجانیدند و دریافتند که با استفاده از منابع غیر آکادمیک و کار دانشجویی، دانش آموزانشان توانمندتر می شوند. رویکردهای انتقادی به کتابداری و سواد اطلاعاتی احتمالاً حوزه ای برای کاوش برای محققان کتابداری خواهد بود.

نکته نهایی

چالش های متعددی را در چند سال آینده ، از جمله کاهش بودجه و همچنین سوالاتی در مورد بازگشت به دفتر فیزیکی پس از یک دوره طولانی کار مجازی پیش بینی می کنیم. همچنین خوشحالیم که فرصت‌های همکاری جدید، افزایش علاقه به دیدگاه‌های انتقادی، و رویکردهای جدید برای مدیریت مجموعه‌های اشتراکی، کتابداران دانشگاهی را قادر می‌سازد تا به پیشروی در موفقیت دانشجویان، تأثیر سازمانی، و پژوهش های دقیق علمی ادامه دهند.

 

فایل اصل مقاله

Loading

نشست علمی اهمیت مشاوره اطلاعاتی

برگزارکننده: کمیته آموزش انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران

Loading

اهمیت مشاوره اطلاعاتی

در ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ به همت کمیته آموزش انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی ایران با همکاری گروه علم اطلاعات و دانش‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی، جلسه‌ای با عنوان اهمیت مشاوره اطلاعاتی در محیط ادوبی کانکت برگزار شد. سخنران دکتر مهدی شقاقی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بودند. جلسه خوب و مفیدی بود. پرسش‌های بنیادی خوبی راجع به این مفهوم مطرح شد. با بررسی در منابع داخلی و خارجی و فقط جستجو در عنوان منابع، مشخص شد به این مفهوم نسبت به سایر مفاهیم در حوزه علم اطلاعات، کمتر پرداخته شده است و مفهوم فقیری است. در مجموع کمتر از 25 مقاله فارسی و انگلیسی وجود داشت که عبارت مشاورۀ اطلاعاتی یا هم‎خانواده‎های آن را در عنوان داشته باشند. دایره این مفهوم، دایره بازی را در برمی گیرد و می توان حضور کتابداران را در عرصه های مختلف مانند مراکز مشاوره، حوزه بهداشت و درمان، حوزه آموزش و پرورش، حوزه پژوهش و …داشته باشیم.

با بررسی منابع مشخص شد این اصطلاح در ۱۹۸۸ ظهور پیدا کرده و در سال ۱۹۹۱ به جلو رفته است. در منابع فارسی هم کمتر به این مفهوم پرداخته شده است و ظهور آن در مقالات فارسی در نشریه اطلاع شناسی به سال 1384 بوده است.

مشخص شد. وقتی مفهوم مشاوره اطلاعاتی را مطرح می‌کنیم، و در صدد برمی‎آییم که آن را تعریف کنیم، به مفاهیمی مانند خدمات مرجع، خدمات اطلاعاتی و خدمات اطلاع‌رسانی برمی‌خوریم و آنگاه باید تلاش ما معطوف به این شود که تعریفی ارائه گردد که با مفاهیم فوق همپوشان نبوده و مستقل باشد. سوال پیش می آید که مفهوم مشاوره اطلاعاتی چه فرقی با این مفاهیم دارد. باید ببینیم آیا می‌توانیم مشاوره اطلاعاتی را به طور مستقل تعریف کنیم ابعاد و مولفه‌های آن را مشخص نماییم، ابعاد را تعریف عملیاتی کنیم  و براساس آن گویه‌هایی را استخراج نماییم که هنگام بررسی استقرایی یک مرکز، مطمئن باشیم داریم این مفهوم را می‌سنجیم و نه مفهوم خدمات اطلاعاتی یا خدمات مرجع را.

به نظر می رسد، مفهوم مشاوره اطلاعاتی، مفهومی عام و گسترده دارد و همپوشانی گسترده‎ای با مفاهیم خدمات مرجع و خدمات اطلاعاتی و خدمات اطلاع‎رسانی دارد.

برای فهم بهتر باید دقت کنیم که ترکیبات استعاری‌ای که با کلمۀ اطلاعات می‌‎سازیم، برای مثال اکولوژی اطلاعات، به اطلاعات بار معنایی جدیدی را اضافه می‎کند و از دایرۀ معنایی دومی، برای توسعۀ اولی استفاده می‎نماید. یعنی مثلاً همانطور که اکولوژی چرخۀ حیات دارد، اطلاعات هم چرخۀ حیات دارد. سؤال این است که آیا در ترکیب استعاری مشاوره اطلاعاتی، کلمۀ مشاوره دایرۀ معنایی‎ای دارد که برای توسعۀ مفهوم اطلاعات مفید باشد یا خیر.

خدمات مشاوره اطلاعاتی مفهوم جدیدی است ولی این مفهوم جدید بنیادی نیست. همان بنیان‌هایی که در علم اطلاعات وجود دارد، در مشاوره اطلاعاتی هم وجود دارد. در نهایت هدف آن عرضه اطلاعات است که هویت علم اطلاعات را نشان می دهد. با توجه به تعریف باکلند از ماهیت علم اطلاعات در مقالۀ what kind of science can information science be? ، می‌توان دو مفهوم اعتبار و ربط را دو بال علم اطلاعات، و لذا دو بال مشاوره اطلاعاتی هم قلمداد کرد. یکی از مهمترین خدمات مشاوره اطلاعاتی، خدمات اشخاص به عنوان منابع مرجع است که متأسفانه در اینگونه خدمات غفلت می‎شود. معرفی متفکران کلیدی هر حوزه دانشی بسیار مهم است که در خدمات مشاوره اطلاعاتی بدان توجه زیادی نمی‎شود. اما، پرسش آخر این است که آیا خدمات مشاورۀ اطلاعاتی، خدماتی است که در آن متخصص علم اطلاعات، منابع اصلی را مستقیماً به مراجعه کننده می‎دهد یا او را به منابع معتبر دانشی ارجاع می‎دهد؟ با مرور عناوین و وب‎سایت‎ها و مراکز مختلف تأسیس شده در ایران و خارج از کشور این‎طور دیده می‎شود که عبارت مشاورۀ اطلاعاتی همواره با مفهوم دیگری به کار می‎رود. مثلاً مشاورۀ اطلاعات حقوقی، مشاور اطلاعات املاک، مشاورۀ اطلاعات دارویی، مشاوره اطلاعات پزشکی و امثال آن. لذا مشاورۀ اطلاعاتی یک مفهوم مستقل که دایر بر همۀ تخصص‎ها باشد، نیست. با توجه به مباحث بالا می‌توان این طور جمع بندی کرد که خدمات مشاوره اطلاعاتی خدماتی است که بیشتر جنبه ارجاعی دارد و مراجع اطلاعات را به لحاظ اعتبار مقوله بندی می کند و قضاوت ربط را به متخصص موضوعی می‎سپارد. لذا قضاوت اعتبار توسط مشاور اطلاعاتی انجام می‎شود و قضاوت ربط توسط متخصص موضوعی. مشاورۀ اطلاعاتی جنبه جستجوگری اطلاعات در کنار متخصص موضوعی است و  ارزیابی ربط به متخصص موضوعی واگذار می‌‎شود.

Loading

مهارت یادگیری و یادگیری تطبیقی

یادگیری چیست؟

در این روز و روزگار آموزش و یادگیری یکی از ارکان مهم زندگی شده است. اجماعی بر سر تعریف یادگیری وجود ندارد. ولی روانشناسان رفتارگرا می‌گویند:

یادگیری به معنی تغییر رفتار بر اثر تاثیرات محیطی است. اگر یادگیری به تغییر رفتار منتهی نشود، پس یادگیری صورت نگرفته است.

توسعه فناوری و رواج ابزارهای ارتباطی نوین، اهمیت آموزش متمرکز و رسمی را کاهش داده است (مثل دانشگاه). بیشتر یاد گرفتن‌ها بصورت خودآموز شده و یادگیری فردی اهمیت پیدا کرده است. تفاوت بین آموزش و یادگیری است.

آموزش: به معنای تزریق دانش و مهارت از سمت معلم به دانش‌آموز است.

یادگیری: تلاش فعالانه و دایمی دانش‌آموز برای جستجو و جذب دانش و بهبود مهارت است.

باید بدانید، یادگیری تبدیل به مهارت شده است. یاد بگیریم چگونه یاد بگیریم. یک مهارت با تمرین و تکرار بهبود پیدا می کند.

بلوم (دانشمند علوم یادگیری) سطوح یادگیری را  حفظ کردن، درک مطلب، کاربردی کردن مطالب، تجریه و تحلیل، توانایی ارزیابی و قضاوت، خلق و ترکیب بیان می‌کند.

در اینجا چند تا فنون یادگیری را بیان می‌کنم.

  • خودتان را شرطی کنید: شرطی کردن از نظر زمان، مکان و …مثلا صبح ها یا شبها یا در مترو مطالعه کنم.
  • سعی کنید چند کار همزمان انجام ندهید. دارید مطالعه می‌کنید، گوشی را خاموش یا در حالت سکوت بگذارید.
  • حداقل و حداکثر زمان یادگیری داشته باشید. مثلا نیم‌ساعت مطالعه و ده دقیقه استراحت
  • برای یادگیری از کانال‌های مختلف استفاده کنید. مثلا اگر مطلبی را می شنوید، یادداشت‌برداری کنید.
  • در هنگام مطالعه حتما سوالی داشته باشید و درصدد پاسخ آن باشید. اگر سوالی ندارید، بعد از خواندن سوالی را طراحی کنید.
  • سعی کنید چیزی را یاد بگیرید که به آن نیاز دارید. به این یادگیری نیازمحور می‌گویند. یادگیری مواردی را در اولویت قرار دهید که می‌توانند نیازهای ما را تامین کند.

یادگیری تطبیقی چیست؟

ذهن ما تربیت شده وقتی موضوعی که با داشته‌ها و تخصص ما منطبق نیست، نقض کنیم یا به دنبال غلط‌ها و ابهامات آن باشیم و به راحتی بگوییم به ما ربطی ندارد و رد کنیم.  ما انسان‌ها عموماً در یادگیری ضعیف عمل می‌کنیم زیرا بیشتر به دنبال یافتن تناقض‌ها هستیم.  این تناقض ریشه‌های مختلفی دارد. اولین جایی که یافتن مثال نقض را یاد گرفتیم دیکته‌های مدرسه بود.

هیچ‌کس به خاطر کلمات درستی که در آن نوشتیم به ما نمره‌ای نمی‌داد فقط به  خاطر یک یا دو اشتباهی که داشتیم از ما نمره کم می‌شد. هرگز بابت ۹۷ کلمه درست تشویق نشدیم بلکه به خاطر سه کلمه‌ای که دیکته آن را نادرست نوشته بودیم تنبیه می‌شدیم.

در علوم رفتاری و انسانی، پیدا کردن مثال نقض، هیچ گزاره‌ای را نقض نمی‌کند.

فرض کنید شرکتی دارید که با استفاده از تبلیغات درست، به فروش مناسب و رشد چشمگیری دست پیداکرده است. اگر در مورد نقش تبلیغات در موفقیت شرکت از شما بپرسند، میگویید: تبلیغات نقش بسیار مهمی در رشد فروش و موفقیت شرکت دارد. بلافاصله نفر مقابل شما می‌گوید: اتفاقاً من شرکتی را می‌شناسم که همه سود و درآمدش را در حوزه تبلیغات  خرج کرد و ورشکسته شد. هر دو مثال درست است و هیچ‌کدام دیگری را نقض نمی‌کند. حتی تعداد مثال‌ها نیز دلیل بر درستی یا نادرستی نظریه‌ها نیست؛ زیرا هر کسب‌وکاری، بسته به شرایط خود با موضوع مواجه می‌شوند. شرکتی جدید برای تصمیم‌گیری در مورد استفاده کردن یا نکردن از تبلیغات، نمی‌تواند مثال بالا را مبنای ارزش‌گذاری و سنجش قرار دهد. شاید این شرکت مثال جدیدی باشد که با نمونه‌های گذشته تفاوت کند.

 ما نمی‌توانیم جمله‌ای را بشنویم و بلافاصله به دنبال مخالفان بگردیم و سپس درستی آن را زیر سؤال ببریم فقط به این دلیل که مثال نقضی برای آن پیداکرده‌ایم.

باید در محیط پیرامون‌مان، کتاب‌ها و نمونه‌های مختلف، کاوش کنیم تا بتوانیم اطلاعات جدید را با شرایط خود تطبیق دهیم.

به این روش یادگیری تطبیقی گفته می‌شود.

اگر شرکتی داریم و در حوزه تعمیر و نگهداری خودرو خدمات ارائه می‌کنیم، چنانچه مقاله‌ای راجع به خدمات پس از فروش در صنعت تجهیزات و وسایل دیجیتال دیدیم، بهتر است آن را بخوانیم و از آن به‌راحتی نگذریم. نگوییم کامپیوتر چه شباهتی به خودرو دارد. ما دو صنعت متفاوت هستیم پس مطالب این نوشته به درد من نمی‌خورد.

می‌توان از مسائلی که هزاران کیلومتر دورتر از ما اتفاق افتاده یادگیری تطبیقی داشته باشیم و برعکس، از شرکتی که در نزدیکی ما قرار دارد و زمینه فعالیتش نیز با ما یکسان است، نتوانیم هیچ نکته‌ای بیاموزیم.

معیار یادگیری تطبیقی دیدن تفاوت‌ها نیست، جستجوی شباهت‌هاست.

یادگیری تطبیقی مهارتی مهم برای کسانی است که به دنبال یادگیری هستند. بهترین روش به‌کارگیری آن نیز تمرین است.

هنر یادگیری تطبیقی همین است که از سایر کشورها، فرهنگ‌ها و انسان‌های مختلف درس‌هایی بیاموزیم که بتوانیم درزمینه فعالیت خود اجرا کنیم. این همان قسمت از دانش و تجربه بشری است که معمولاً آن را حذف می‌کنیم؛ سپس با نگرش و دانش محدود خود، در جا می‌زنیم و انتظار یادگیری هم داریم!

یادگیری تطبیقی یعنی خود را در حوزه تخصصی و شناختی‌مان، محدود نکنیم. 

منبع: مطالب این پست را از وبگاه متمم (محل توسعه مهارت‌های من) از محمدرضا شعبانعلی اقتباس کردم. مدتی است مطالب این وبگاه را دنبال می‌کنم و خواستم آموخته خود را با شما به اشتراک بگذارم.

Loading

تجربه نوشتن من در کتابداری

عزیزی خواستند کتابی با عنوان «هنر نویسندگی: تجربه 50 نویسنده دانشگاهی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی» بنویسند. بنده هم در فهرست این 50 نویسنده قرار گرفتم. در زیر به سوالاتی که ایشان مطرح کردند پاسخ دادم. کتاب منتشر شده است و خواستم آن را در وبگاه خودم با شما به اشتراک بگذارم.

1. اولین باری که مطلب جدی نوشتید چه زمانی بود و موضوع آن چه بود و چه اثری بر شما گذاشت؟ بازخورد خوانندگان چه بود؟ توضیح دهید.

اولین مطلب جدی که نوشتم همان مقاله مستخرج از پایان نامه ارشدم بود. البته می تونم بگم نوشتن پایان نامه را به عنوان اولین تجربه نوشتن در حوزه تخصصی به حساب بیاورم. ولی از این نظر که مقاله ام در یکی از بهترین نشریات دانشگاه تهران منتشر شد و طیف مخاطبان بیشتری مقاله من را می دیدند و می خواندند برای من خوشحال کننده و انگیزاننده بود. موضوع آن رفتار اطلاع یابی پژوهشی اعضای هیات علمی رشته های گوناگون در استفاده از اینترنت بود. در آن زمان استفاده از اینترنت در فعالیت های پژوهشی بتدریج گسترش پیدا می کرد و موضوع داغی بود. در مورد نوشتن در موضوعات غیرتخصصی به همان نوشتن انشاء در مدرسه برمی‌گردد. یکبار موضوعی، معلم انشاء داد، دقیقا به خاطر ندارم چه موضوعی بود ولی یادم هست فقط یک پاراگراف نوشتم و آنقدر خوب نوشتم که معلم تشویقم کرد و گفت خوب نوشتی و باید ادامه می دادی. راستش تا قبل از دانشگاه اعتماد به نفسم برای نوشتن پایین بود.

2. انگیزه شما از نوشتن در نخستین دستنوشته چه بود و این انگیزه، طی زمان (تاکنون) چه تغییراتی کرده است؟

در ابتدا انگیزه من حضور در شبکه علمی حوزه تخصصی خودم و شناخته شدن و درجه دوم به اشتراک گذاری آموخته هایم بود. این انگیزه ها در طی زمان کمی تغییر کرد و انتقال تجربیات هم به آن اضافه شد، کمی رنگ و بوی مادی هم به خود گرفت که یکی از آنها گرفتن امتیاز و رتبه بود J. در هر حال انگیزه اصلی من از نوشتن انتقال آموخته ها،  تجربیات  و آموزش به نسل های آینده است.

3. نوع مطالبی که به صورت مداوم در حوزه های (ادبی، تخصصی و…) می نویسید چه هستند، توضیح دهید.

چون حوزه تخصصی من رفتار اطلاع یابی، سواد اطلاعاتی و آموزش مهارت های پژوهشگری و همچنین صاحب نظر در حوزه کتابخانه های دانشگاهی هستم، مطالبی که می نویسم حول همین موضوعات است. همچنین دیدگاه های خود را در خصوص تحولات در خدمات اطلاعاتی در کتابخانه های دانشگاهی و آینده این نوع کتابخانه ها در مقالات متعددی بیان کرده و می کنم.

4. چقدر به نوشتن علاقه مند هستید؟ و آیا صِرف علاقه برای نوشتن کفایت می کند. تجربه خود را بیان کنید.

نویسندگی، ترکیبی از آموزش و تجربه است و تجربه علمی سهم مهمی در آن دارد. برای دست یافتن به اینکه «چه باید نوشت؟»، شناخت زمان و نیازها و اولویت ها مؤثر است. حضور در جامعه به این شناخت کمک می کند. برای «چگونه نوشتن» نیز لازم است در سه محور کار جدی صورت گیرد: 1. آموزش؛ 2. تجربه و تمرین؛ 3. مطالعه ی آثار خوب. پس صرف علاقه نمی تواند کافی باشد. در مورد خودم احساس می کنم با نوشتن می توانم افکار و احساسات و هیجانات خود را بیان کنم و به یک نوع سبکی ذهنی دست یابم، اینکه توانسته ام آموخته ها و دستاوردهای جدیدم را با دیگران به اشتراک بگذارم حس خوبی پیدا می کنم. فکر می کنم مسئولیت و تعهدی دارم و باید آن را در جایی منتشر کنم، حتی در یک نوشته کوتاه به شکل دل نوشته.

5. آیا برای نوشتن نیاز به امکانات/شرایط خاص دارید که تا فراهم نشود دل به نوشتن نمی دهید؟ توضیح دهید (مکان، زمان، موقعیت، امکانات، آرامش و…)

بی شک برای نوشتن نیاز به مکانی آرام و  زمانی مناسب است. فکرت آزاد باشد و تمرکز داشته باشی. امکانات عجیب و غریبی نمی خواهم، همان کاغذ و قلم یا از دفترچه موبایلم استفاده می کنم و چیزی به ذهنم برسد بلافاصله می نویسم. قبل از نوشتن هم به ابعاد موضوع خیلی فکر می کنم و به نوعی در ابتدا طوفان فکری انجام می دهم و هر چه به نظرم می رسد می نویسم حتی اگر درهم و برهم باشد. بعد منابع مختلف را می بینم و یادداشت برداری می کنم. بعد از آن ، جمع بندی خود را از مطالعات و طوفان فکری خود انجام می دهم.

6. آیا فکر می کنید لازم است هر نویسنده سبک خاص (ویژه خود) درنخستین نوشتن داشته باشد؟ توضیح دهید؟

نه الزاما…. هیچ قانون و راز کلی و جامعی در مورد نویسندگی وجود ندارد و هرچه هست از تجربیات نویسندگان بزرگ وام گرفته شده است.  چون ممکن است از سبک نوشته نویسنده ای الهام بگیری و کم کم که تبحر و تجربه پیدا کردی، سبکی برای خود برگزینی. به نظر من اکثر نویسندگان در ابتدا از کسانی تقلید کرده یا الهام گرفته اند. در زندگي روزمره ما، اکثر افراد جامعه مقلد هستند و افراد با تقليد از گذشتگان در هر هنر و فن و حرفه به کسب تجربه مي‌پردازند. با مطالعه آثار گرانبها نويسندگان بزرگ هر چه بيشتر، از فکر و انديشه و ساختارهاي فنی شناخت پيدا می کنیم. هيچ نويسنده‌اي نمي‌تواند ادعا کند که مادرزادي و بدون تقليد توانسته است نوشتن را فرا گرفته باشد. در حقيقت همه‌ ما نيازمند و وابسته به فراگيري تجربيات گذشتگان خود هستيم. حتي بزرگترين نويسندگانی که امروز آن‌ها را مي‌شناسيم، در ابتداي امر، مقلد و تحت تأثير گذشتگان خود بوده‌اند. تقليد، روشي کلي در فراگيري و آموزش و انتقال اندیشه از نسلي به نسل ديگر است.

7.داشتن سبک خاص در نوشتن چه تاثیری بر تداوم علاقه، توسعه فردی و حرفه ای شما داشته است؟ توضیح دهید.

داشتن سبک خاص موجب برندسازی برای خود نویسنده می شود. در ذهن مخاطب نشانه و اثری می گذاری. مثلا نویسنده هایی مثل محمود دولت آبادی، مهدی یزدانی خرم، داستایوفسکی یا گابریل گارسیا یا در حوزه تخصصی استاد گرامی دکتر حری، دکتر فتاحی سبک خاص خودشان را در نوشتن دارند. وقتی با سبک نوشتن آنها آشنا می شوید، گویی نوعی ارتباط و یگانگی با نویسنده برقرار می کنی، با او یکی می شوی، غرق در داستان او می شوی و بین ذهن نویسنده و ذهن خواننده در حرکت هستی، و بر جانت می نشیند. نمی توانم بگویم آیا سبک خاصی دارم یا خیر؟ یعنی به حدی رسیده باشم که چنین ادعایی داشته باشم. همانطورکه در سوال گذشته بیان کردم ما از اساتید خود الهام گرفتیم و تقلید می کنیم.  سبک من ساده نویسی است. سعی می کنم پیشداشته های مخاطبم را در نظر بگیرم.

8. در نوشتن سعی می کنید چه مواردی را به لحاظ ادبی، فنی و تخصصی رعایت کنید (مسایل نگارشی، اخلاق پژوهش، اصالت اثر، تحلیل مناسب، آوردن مثال، مخاطب شناسی، محمل مناسب جهت انتشار و…). توضیح با مثال دهید.

در نوشتن سعی می کنم در درجه اول تا حدامکان به مسایل نگارشی توجه داشته باشم. به اخلاق پژوهش بسیار پاینبد هستم. قابل فهم بودن جملات برای من بسیار مهم است و خود را جای خواننده می گذارم. سعی می کنم به جنبه آموزشی نوشته هایم توجه کنم. برای درک بهتر مطالب از مثال استفاده کنم. با توجه به سطح مطالب و نوشته ها محمل های مختلفی را برای انتشار در نظر می گیرم مثل مجله، کتاب، وبلاگ، کانال تلگرامی، اینستا و ….

9. مهارت های مورد نیاز برای نوشتن از نظر شما چیست؟

برای اینکه کسی نویسنده خوبی باشد باید خواننده خوبی باشد. با خواندن کتاب ها و مقالات حوزه تخصصی خود و افراد معروف و مشهور می توانید با زبان آن علم آشنا شوید. از تجربه های دیگران بیاموزیم. پس برای اینکه حس و شور نویسندگی در ما ایجاد شود، باید از مطالعه ی نوشته های شیوا و جذاب بهره بگیریم و از اختصاص اوقاتی برای این کار، غفلت نورزیم.همچنین همه چیز را با دقت مشاهده کردن، رویا پردازی های روزانه، نوشتن تجربه های واقعی شخصی، پیدا کردن گوشه ای دنج برای تنهایی عناصر مهمی هستند. برای مهارت یافتن در مقوله نوشتن، تلاش در سه عرصه، آموزش، تجربه و تمرین و مطالعه آثار خوب بایسته و سودمند است.

10. به طور معمول، روند یا فرایند نوشتن شما چگونه است؟ آیا همه مطلب را در یک جلسه پیوسته نگارش می کنید؟ آیا هر زمان که انگیزه نوشتن یافتید، بخشی از نوشته را می نویسید؟ نوشته خود را چگونه و در چه مرحله ای از نگارش ویرایش می کنید؟ آیا نوشته خود را پیش از انتشار، برای ویراستاری یا گرفتن بازخورد، به دیگران هم می دهید؟ این افراد را برپایه چه معیارهایی برمی گزینید؟

قبل از نوشتن به ابعاد موضوع خیلی فکر می کنم و به نوعی در ابتدا طوفان فکری انجام می دهم و هر چه به نظرم می رسد می نویسم حتی اگر درهم و برهم باشد. نوعی فهرست مطالب تهیه می کنم. بعد وارد جزییات می شوم. وقتی تا حدی جلو رفتم برای مدتی کنار می گذارم و دوباره بررسی انجام دهم.  بعد دوباره مراجعه می کنم  و نوشته را تکمیل کنم. ممکن است حتی یک یا دو هفته هم به سراغش نروم . در چند مرحله ویرایش را انجام می دهم. ممکن است به دوستانم بدهم تا ببینند و نظرات خود را بدهند. انتخاب آنها هم براساس حوزه تخصصی شان است.

11. چه عواملی تسهیل کننده و بازدارنده در نوشتن شما هستند؟ راه حل های شما برای برون رفت از موانع چه هستند؟ مسئولان چه باید انجام دهند؟

عوامل تسهیل کننده دادن انگیزه است. البته بعضی اوقات خودمان برای خود انگیزه ایجاد می کنیم. انجام هر کاری نیاز به انگیزه، روحیه خوب و احساس مفید بودن در آن مجموعه دارد. اگر اینها نباشد بی شک حرکت و فعالیتی صورت نمی گیرد و اگر هم انجام شود بیشتر انگیزه های مادی به خود می گیرد. اینکه رتبه یا ارتقایی بگیریم. نگرش به تحقیق، عدم استفاده از نتایج تحقیقات، نبود روحیه کار جمعی، نبود منابع مالی می تواند بازدارنده باشد. دوست دارم نتایج تحقیقات و ایده هایم در جایی بکار گرفته شود و موثر باشد. احساس سودمندی بهترین چیز است که نصیب انسان می شود.

Loading