نشست علمی اهمیت مشاوره اطلاعاتی
در این دسته مباحث مربوط به مباحث پژوهشگری از قبیل ایجاد پروفایل، انتخاب مجله، ….پرداخته می شود.
در ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ به همت کمیته آموزش انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران با همکاری گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه شهید بهشتی، جلسهای با عنوان اهمیت مشاوره اطلاعاتی در محیط ادوبی کانکت برگزار شد. سخنران دکتر مهدی شقاقی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بودند. جلسه خوب و مفیدی بود. پرسشهای بنیادی خوبی راجع به این مفهوم مطرح شد. با بررسی در منابع داخلی و خارجی و فقط جستجو در عنوان منابع، مشخص شد به این مفهوم نسبت به سایر مفاهیم در حوزه علم اطلاعات، کمتر پرداخته شده است و مفهوم فقیری است. در مجموع کمتر از 25 مقاله فارسی و انگلیسی وجود داشت که عبارت مشاورۀ اطلاعاتی یا همخانوادههای آن را در عنوان داشته باشند. دایره این مفهوم، دایره بازی را در برمی گیرد و می توان حضور کتابداران را در عرصه های مختلف مانند مراکز مشاوره، حوزه بهداشت و درمان، حوزه آموزش و پرورش، حوزه پژوهش و …داشته باشیم.
با بررسی منابع مشخص شد این اصطلاح در ۱۹۸۸ ظهور پیدا کرده و در سال ۱۹۹۱ به جلو رفته است. در منابع فارسی هم کمتر به این مفهوم پرداخته شده است و ظهور آن در مقالات فارسی در نشریه اطلاع شناسی به سال 1384 بوده است.
مشخص شد. وقتی مفهوم مشاوره اطلاعاتی را مطرح میکنیم، و در صدد برمیآییم که آن را تعریف کنیم، به مفاهیمی مانند خدمات مرجع، خدمات اطلاعاتی و خدمات اطلاعرسانی برمیخوریم و آنگاه باید تلاش ما معطوف به این شود که تعریفی ارائه گردد که با مفاهیم فوق همپوشان نبوده و مستقل باشد. سوال پیش می آید که مفهوم مشاوره اطلاعاتی چه فرقی با این مفاهیم دارد. باید ببینیم آیا میتوانیم مشاوره اطلاعاتی را به طور مستقل تعریف کنیم ابعاد و مولفههای آن را مشخص نماییم، ابعاد را تعریف عملیاتی کنیم و براساس آن گویههایی را استخراج نماییم که هنگام بررسی استقرایی یک مرکز، مطمئن باشیم داریم این مفهوم را میسنجیم و نه مفهوم خدمات اطلاعاتی یا خدمات مرجع را.
به نظر می رسد، مفهوم مشاوره اطلاعاتی، مفهومی عام و گسترده دارد و همپوشانی گستردهای با مفاهیم خدمات مرجع و خدمات اطلاعاتی و خدمات اطلاعرسانی دارد.
برای فهم بهتر باید دقت کنیم که ترکیبات استعاریای که با کلمۀ اطلاعات میسازیم، برای مثال اکولوژی اطلاعات، به اطلاعات بار معنایی جدیدی را اضافه میکند و از دایرۀ معنایی دومی، برای توسعۀ اولی استفاده مینماید. یعنی مثلاً همانطور که اکولوژی چرخۀ حیات دارد، اطلاعات هم چرخۀ حیات دارد. سؤال این است که آیا در ترکیب استعاری مشاوره اطلاعاتی، کلمۀ مشاوره دایرۀ معناییای دارد که برای توسعۀ مفهوم اطلاعات مفید باشد یا خیر.
خدمات مشاوره اطلاعاتی مفهوم جدیدی است ولی این مفهوم جدید بنیادی نیست. همان بنیانهایی که در علم اطلاعات وجود دارد، در مشاوره اطلاعاتی هم وجود دارد. در نهایت هدف آن عرضه اطلاعات است که هویت علم اطلاعات را نشان می دهد. با توجه به تعریف باکلند از ماهیت علم اطلاعات در مقالۀ what kind of science can information science be? ، میتوان دو مفهوم اعتبار و ربط را دو بال علم اطلاعات، و لذا دو بال مشاوره اطلاعاتی هم قلمداد کرد. یکی از مهمترین خدمات مشاوره اطلاعاتی، خدمات اشخاص به عنوان منابع مرجع است که متأسفانه در اینگونه خدمات غفلت میشود. معرفی متفکران کلیدی هر حوزه دانشی بسیار مهم است که در خدمات مشاوره اطلاعاتی بدان توجه زیادی نمیشود. اما، پرسش آخر این است که آیا خدمات مشاورۀ اطلاعاتی، خدماتی است که در آن متخصص علم اطلاعات، منابع اصلی را مستقیماً به مراجعه کننده میدهد یا او را به منابع معتبر دانشی ارجاع میدهد؟ با مرور عناوین و وبسایتها و مراکز مختلف تأسیس شده در ایران و خارج از کشور اینطور دیده میشود که عبارت مشاورۀ اطلاعاتی همواره با مفهوم دیگری به کار میرود. مثلاً مشاورۀ اطلاعات حقوقی، مشاور اطلاعات املاک، مشاورۀ اطلاعات دارویی، مشاوره اطلاعات پزشکی و امثال آن. لذا مشاورۀ اطلاعاتی یک مفهوم مستقل که دایر بر همۀ تخصصها باشد، نیست. با توجه به مباحث بالا میتوان این طور جمع بندی کرد که خدمات مشاوره اطلاعاتی خدماتی است که بیشتر جنبه ارجاعی دارد و مراجع اطلاعات را به لحاظ اعتبار مقوله بندی می کند و قضاوت ربط را به متخصص موضوعی میسپارد. لذا قضاوت اعتبار توسط مشاور اطلاعاتی انجام میشود و قضاوت ربط توسط متخصص موضوعی. مشاورۀ اطلاعاتی جنبه جستجوگری اطلاعات در کنار متخصص موضوعی است و ارزیابی ربط به متخصص موضوعی واگذار میشود.
در این روز و روزگار آموزش و یادگیری یکی از ارکان مهم زندگی شده است. اجماعی بر سر تعریف یادگیری وجود ندارد. ولی روانشناسان رفتارگرا میگویند:
یادگیری به معنی تغییر رفتار بر اثر تاثیرات محیطی است. اگر یادگیری به تغییر رفتار منتهی نشود، پس یادگیری صورت نگرفته است.
توسعه فناوری و رواج ابزارهای ارتباطی نوین، اهمیت آموزش متمرکز و رسمی را کاهش داده است (مثل دانشگاه). بیشتر یاد گرفتنها بصورت خودآموز شده و یادگیری فردی اهمیت پیدا کرده است. تفاوت بین آموزش و یادگیری است.
آموزش: به معنای تزریق دانش و مهارت از سمت معلم به دانشآموز است.
یادگیری: تلاش فعالانه و دایمی دانشآموز برای جستجو و جذب دانش و بهبود مهارت است.
باید بدانید، یادگیری تبدیل به مهارت شده است. یاد بگیریم چگونه یاد بگیریم. یک مهارت با تمرین و تکرار بهبود پیدا می کند.
بلوم (دانشمند علوم یادگیری) سطوح یادگیری را حفظ کردن، درک مطلب، کاربردی کردن مطالب، تجریه و تحلیل، توانایی ارزیابی و قضاوت، خلق و ترکیب بیان میکند.
در اینجا چند تا فنون یادگیری را بیان میکنم.
ذهن ما تربیت شده وقتی موضوعی که با داشتهها و تخصص ما منطبق نیست، نقض کنیم یا به دنبال غلطها و ابهامات آن باشیم و به راحتی بگوییم به ما ربطی ندارد و رد کنیم. ما انسانها عموماً در یادگیری ضعیف عمل میکنیم زیرا بیشتر به دنبال یافتن تناقضها هستیم. این تناقض ریشههای مختلفی دارد. اولین جایی که یافتن مثال نقض را یاد گرفتیم دیکتههای مدرسه بود.
هیچکس به خاطر کلمات درستی که در آن نوشتیم به ما نمرهای نمیداد فقط به خاطر یک یا دو اشتباهی که داشتیم از ما نمره کم میشد. هرگز بابت ۹۷ کلمه درست تشویق نشدیم بلکه به خاطر سه کلمهای که دیکته آن را نادرست نوشته بودیم تنبیه میشدیم.
در علوم رفتاری و انسانی، پیدا کردن مثال نقض، هیچ گزارهای را نقض نمیکند.
فرض کنید شرکتی دارید که با استفاده از تبلیغات درست، به فروش مناسب و رشد چشمگیری دست پیداکرده است. اگر در مورد نقش تبلیغات در موفقیت شرکت از شما بپرسند، میگویید: تبلیغات نقش بسیار مهمی در رشد فروش و موفقیت شرکت دارد. بلافاصله نفر مقابل شما میگوید: اتفاقاً من شرکتی را میشناسم که همه سود و درآمدش را در حوزه تبلیغات خرج کرد و ورشکسته شد. هر دو مثال درست است و هیچکدام دیگری را نقض نمیکند. حتی تعداد مثالها نیز دلیل بر درستی یا نادرستی نظریهها نیست؛ زیرا هر کسبوکاری، بسته به شرایط خود با موضوع مواجه میشوند. شرکتی جدید برای تصمیمگیری در مورد استفاده کردن یا نکردن از تبلیغات، نمیتواند مثال بالا را مبنای ارزشگذاری و سنجش قرار دهد. شاید این شرکت مثال جدیدی باشد که با نمونههای گذشته تفاوت کند.
ما نمیتوانیم جملهای را بشنویم و بلافاصله به دنبال مخالفان بگردیم و سپس درستی آن را زیر سؤال ببریم فقط به این دلیل که مثال نقضی برای آن پیداکردهایم.
باید در محیط پیرامونمان، کتابها و نمونههای مختلف، کاوش کنیم تا بتوانیم اطلاعات جدید را با شرایط خود تطبیق دهیم.
به این روش یادگیری تطبیقی گفته میشود.
اگر شرکتی داریم و در حوزه تعمیر و نگهداری خودرو خدمات ارائه میکنیم، چنانچه مقالهای راجع به خدمات پس از فروش در صنعت تجهیزات و وسایل دیجیتال دیدیم، بهتر است آن را بخوانیم و از آن بهراحتی نگذریم. نگوییم کامپیوتر چه شباهتی به خودرو دارد. ما دو صنعت متفاوت هستیم پس مطالب این نوشته به درد من نمیخورد.
میتوان از مسائلی که هزاران کیلومتر دورتر از ما اتفاق افتاده یادگیری تطبیقی داشته باشیم و برعکس، از شرکتی که در نزدیکی ما قرار دارد و زمینه فعالیتش نیز با ما یکسان است، نتوانیم هیچ نکتهای بیاموزیم.
معیار یادگیری تطبیقی دیدن تفاوتها نیست، جستجوی شباهتهاست.
یادگیری تطبیقی مهارتی مهم برای کسانی است که به دنبال یادگیری هستند. بهترین روش بهکارگیری آن نیز تمرین است.
هنر یادگیری تطبیقی همین است که از سایر کشورها، فرهنگها و انسانهای مختلف درسهایی بیاموزیم که بتوانیم درزمینه فعالیت خود اجرا کنیم. این همان قسمت از دانش و تجربه بشری است که معمولاً آن را حذف میکنیم؛ سپس با نگرش و دانش محدود خود، در جا میزنیم و انتظار یادگیری هم داریم!
یادگیری تطبیقی یعنی خود را در حوزه تخصصی و شناختیمان، محدود نکنیم.
منبع: مطالب این پست را از وبگاه متمم (محل توسعه مهارتهای من) از محمدرضا شعبانعلی اقتباس کردم. مدتی است مطالب این وبگاه را دنبال میکنم و خواستم آموخته خود را با شما به اشتراک بگذارم.
پاسخ «بله» است؛ البته به «یک شرط»
میتوان گفت مقاله کنفرانسی اطلاعرسانی اولیه درباره پژوهشی است که انجام دادهاید. می توانید با توجه به بازخوردهای ارائه شده از سوی داوران کنفرانس، مقاله را بهبود دهید. در نهایت عنوان مقاله را بازنگری کنید و جزئیات بیشتری به مقاله اضافه کنید.
اطلاعیاری محملی است برای آموزش سواد اطلاعاتی و مهارتهای پژوهشگری. هدف و رسالت اطلاعیاری تسهیلگری است و مجهز کردن شما به سلاح سواد اطلاعاتی و پژوهشگری است. تلاش میشود خدمتی مستمر در راستای کسب اطلاعات باکیفیت و پاسخ به نیازهای اطلاعاتی شما فراهم شود.