نوشته‌ها

هرمان هسه و جستجوی زندگی

قلم برخی نویسندگان پیامبرگونه است، معجزه است؛ حالات و احساسات شما را به بهترین شکل ممکن توصیف می کند که شاید خودتان نتوانید. تجربه زیسته، تجربه نزیسته و حس درونی آدم را  بازتاب می دهند. تا به یک آهان برسی! بله. همین را می خواستم.

هرمان هسه از این همین دست نویسندگان است.  قلمی شگفت انگیز و پیچیده دارد. آثار او انعکاسی از تجربه زیسته و حس درونی او به زندگی است. شاید کتاب های هسه را باید زمانی خواند که بدرمانده ای و اندوه  دنیا در درونت لانه کرده؛ و وقتش رسیده تا درک مان را از ارزش زیستن و معنای زندگی را اصلاح کنیم؛ آن را بهبود ببخشیم، تا روح و جان دیگری پیدا کنیم و تعریف دیگری.

در درونم تلاطمی برپاست. همواره از خود می‌پرسم برای چه به این دنیا آمده‌ام؟ چه رسالتی دارم؟ چه چیزی قرار است اضافه کنم؟ روزها و سال‌ها گذشته است و می‌گویم هنوز کاری نکرده‌ام. زیستن و معنای زندگی چیست؟ این همه تلاش و درس و زور زدن برای چیست: پول بیشتر؟ به قول یکی “پست و مقام بیشتر”؟ مدرک  بالاتر؟ دانای کل شوی؟ چه می‌گویی اگر روزی در لبه مرگ باشی و از تو بپرسند ارزش و معنای زندگی تو چه بود؟ اصلا معنای زندگی را چطور تعریف می کنی؟ چه چیزی در این دنیا دیدی که اینقدر زور زدی، حرص خوردی و تلاش کردی!! چه می توانم بگویم!!!!! پرسش‌ها و امااگرهای زیادی در ذهنم جولان می‌دهد. برای پاسخ پرسش‌ها، آرامش روح و روان، و قابل زیست کردن زندگیم به وقت پریشانی به کتاب پناه می‌برم، جستجو می‌کنم و همه چیز را می‌بلعم. تا بلکه چیزی پیدا شود.

در آثار هسه مبارزه جاودانه بین روح و زندگی ترسیم می‌شود. او با نگرشی هنرمندانه به دنبال ایجاد تعادل بین این دو پدیده است. رومانتیسم و طبیعت‌گرایی از نمودهای چشم‌گیر آثار هسه است. از طریق آثار او می‌توان دریافت هر یک از فرارهای دیوانه‌وار و فزاینده‌ در زندگی در واقع فرار از خویشتن بوده است و راه شناختن خویشتن را، خود انسان باید پیدا کند.

کنولپ در کتاب “داستان دوست من” در پایان راه دشوار زندگی، و در بوران شدید خود را آماده می‌کند تا در دامان مادر خود، طبیعت جان دهد. وی خدا را در پیش چشم مجسم می‌بیند و چون کودکی گلایه می‌کند که چرا زندگی‌اش چنین و نه چنان شد و به حرارت پیروزی گرم نشد. خدا به او می‌گوید: من تو را جز این که هستی نمی‌خواستم. تو به نام من صحراگرد شدی و پیوسته اندکی میل به آزادی را در دل اسیران شهرها پدید آوردی. به نام من دیوانگی کردی و تمسخر دیگران را بر تافتی. آنها نه تو، که مرا مسخره می‌کردند یا دوست می‌داشتند. تو فرزند و جزئی از منی. هر لذتی که بردی یا رنجی که تحمل کردی من در آن شریک بوده‌‌ام.

در واقع هسه، زندگی شاعر، هنرمند، نویسنده، و با کتاب بودن را بیان می‌کند که رنگ و جلا، جان و معنا، و تنوع می‌بخشند و انسان‌ها را از ملال خارج می‌کنند. این رسالت آسمانی هنر و ادبیات است.

گلدموند در کتاب “نارتسیس و گلدموند” نقش جان و تن را دارد که راه عشرت، زن و هنر را پیش گرفته است؛ و نارتسیس نقش اندیشه را دارد که در راه دین و معنویت است. عنصر طبیعت و هنر به عنوان تجلی‌دهنده روح و اندیشه در این داستان نیز نقش دارد.  این دو گرچه به ظاهر از هم جدا و دور می‌شوند، اما پیوسته میان‌شان نوعی جاذبۀ پنهان در کار است و سرانجام در قلمرو هنر به هم می‌رسند. عصاره کتاب  در این پاراگراف است:

نارتسیس ادامه داد…البته طبایعی نظیر تو که احساس لطیف و نیرومند دارند و عواطف بیدار، و شاعران و دلباختگان از ما اصحاب خرد تقریبا همیشه ارجمندترند. اصل و نسب شما مادرانه است. زندگی را به کمال زیست می‌کنید. نیروی عشق و توان زیستن و چشیدن به شما ارزانی شده است. ما اصحاب اندیشه گرچه اغلب به نظر می‌رسد که شما را هدایت می‌کنیم و بر شما تسلط داریم زندگی را به ژرفی نمی چشیم و در برهوت بی‌بار بسر می بریم. سرشاری زندگی مال شماست. وطن شما خاک است و ما در همان اندیشه خانه داریم. برای شما خطر غرقگی در اقیانوس احساسها و شهوات در پیش است و برای ما خطر اختناق در فضای خالی بیکران. تو هنرمندی و من اندیشمند. تو بر سینه مادر آرام می‌گیری و من در بیابان برپا و نگهبانم. رویاهای تو را دوشیزگان جان می بخشند و من پسران را به خواب می بینم (ص.۷۱).

یا کتاب “زیر دنده‌های چرخ” داستان پسر جوانی است به نام هنز گیبن رات که معلمین و والدین بیش از حد نگران موفقیت او هستند، روح او را درهم می‌شکنند، سلامتی و خوشی او را نادیده می‌گیرند. آنچه برای آنها مهم است درخشیدن او در مدرسه است. هسه در این داستان تعلیم و تربیت مرسوم را نیز نقد می‌کند. به عبارت دیگر، فضای رمانتیسم غالب بر ماجرا تبدیل شده است به دادگاهی تلخ علیه نظام آموزشی که سعی در سرکوب استعدادها دارد.

من این حس و برداشت را به حرفه خود پیوند می‌زنم که چرا وارد آن شده‌ام و بخش اعظم زندگی من شده است. بله ارزش حرفه و زندگی کردن در آن،  همان رسالتی  است که برای هنر و ادبیات تعریف کردند. کمک و خدمت به جامعه نه از نوع مادی، بلکه معنوی. رنگ و جان و معنا و تنوع بیشتر دادن به زندگی انسان‌ها و مکمل آموزش. از چه نوعی؟ از نوع شناخت و آگاهی‌بخشی. آگاهی دادن، کمک به اندیشه‌ورزی و نشان دادن راه و مسیری که رنج زندگی را کم کند. خوبی کتاب و مطالعه با خوبی کسب آگاهی، انسانی خوب بودن و جامعۀ خوب پیوند دارد؛ زیاد.

اسدی، مریم. (۱۳۹۹). « هرمان هسه و جستجوی زندگی ». ستون تورقی و درنگی و گوشه چمنی لیزنا: شماره ۵. ۸ بهمن ۱۳۹۹.

Loading

داش آکل

عنوان: داش آکل

نویسنده: صادق هدایت

سال: 1311


 داستان‌های کوتاه این نویسنده است. داش آکل یکی از ده داستان کوتاه مجموعه سه قطره خون است که نخستین بار در سال 1311 به چاپ رسید.

داش‌آکل، لوطی مشهور شیرازی است که خصلت‌های جوانمردانه‌اش او را محبوب مردم ضعیف و بی‌پناه شهر کرده است. اما کاکارستم که گردن‌کلفتی ناجوانمرد است و به همین سبب، بارها ضرب شست داش آکل را چشیده، به شدت از او نفرت دارد و در پی فرصتی است تا زهرش را به داش آکل بریزد و از او انتقام بگیرد.

در همین حین، حاجی صمد که یکی از مالکان شیراز است می میرد و داش آکل را وصی خود قرار می‌دهد. داش آکل، با اینکه آزادی خود را از همه چیز بیشتر دوست دارد، به ناچار این وظیفه دشوار را به گردن می‌گیرد. او با دیدن مرجان، دختر چهارده سالهٔ حاجی صمد، به وی دل می‌بازد. اما اظهار عشق به مرجان را خلاف رویهٔ جوانمردی و عمل به وظیفهٔ خود می‌داند. در نتیجه، این راز را در دل نگه می‌دارد. در عوض، طوطی‌ای می‌خرد، و درد‌ دلش را به او می‌گوید.
از آن پس، داش آکل، قرق کردن سرِ گذر و درگیری با سایر لوطی‌ها و اوباش را ترک می‌کند و اوقات خود را صرف رسیدگی به اموال حاجی و خانوادهٔ او می‌کند. بر این منوال، هفت سال می‌گذرد تا این‌که برای مرجان، خواستگاری پیدا می‌شود. داش آکل به عنوان آخرین وظیفهٔ خود، وسایل ازدواج مرجان را فراهم می‌کند و او را به خانهٔ بخت می‌فرستد.
همان شب، داش آکل در حالی که بسیار مست است، کاکارستم سر می‌رسد. با داش آکل یکی به دو می‌کند و در نهایت با او گلاویز می‌شود؛ و سرانجام، با قمه، زخمی‌اش می‌کند. فردای آن روز، وقتی پسر بزرگ حاجی صمد بر بالین داش آکل می‌آید، او طوطی‌اش را به وی می‌سپارد و کمی بعد، می‌میرد.

عصر همان روز، مرجان قفس طوطی را جلوش گذاشته است و به آن نگاه می‌کند، که ناگهان طوطی با لحن داشی “خراشیده‌ای” می‌گوید: «مرجان… تو مرا کشتی… به کی بگویم… مرجان… عشق تو… مرا کشت.»

👌کتاب خواننده را به حال و احوال روزگار قدیم و داش مشتی های محلات می برد…

🌷پیشنهاد می کنم کتاب صوتی به روایت سید را گوش کنید که با صدای بسیار دلنشینی خوانده شده است.

Loading

آبجی خانم

عنوان: آبجی خانم

نویسنده: صادق هدایت

سال: 1311


داستان کوتاه دیگری از صادق هدایت.

قصه دختري است بلند بالا و لاغر و گندم گون و با لب هاي كلفت و موهاي مشكی و در كل زشت. كه به سبب زشت بودنش هرگز موفق نمی شود خواستگار پيدا كند. بر عكس خواهر كوچک او. ماهرخ ، دختری است با قدي كوتاه، سفيد، بيني كوچك، چشماني گيرا و خوشرو. همين موضوع باعث مي شود كه براي ماهرخ به زودي خواستگار بيايد و آبجی خانم خجالت زده و افسرده مورد طعن و سرزنش مادر و اطرافيان خود قرار گيرد… و ادامه داستان…

در بخشی از داستان می خوانیم :

از همان بچگی آبجی خانم را مادرش می زد و با او می پیچید ولی ظاهرا روبروی مردم روبروی همسایه ها برای او غصه خوری می کرد دست روی دستش می زد و می گفت: این بدبختی را چه بکنم، هان؟دختر باین زشتی را کی می گیرد؟ می ترسم آخرش بیخ گیسم بماند! یک دختری که نه مال دارد، نه جمال دارد و نه کمال.
کدام بیچاره است که او را بگیرد؟ از بسکه از اینجور حرفها جلو آبجی خانم زده بودند او هم کلی نا امید شده بود و از شوهر کردن چشم پوشیده بود، بیشتر اوقات خود را به نماز و طاعت می پرداخت:اصلا قید شوهر کردن را زده بود یعنی شوهر هم برایش پیدا نشده بود. یک دفعه هم که خواستند او را بدهند به کل حسین شاگرد نجار، کل حسین او را نخواست.  ولی آبجی خانم هر جا می نشست می گفت:شوهر برایم پیدا شد ولی خودم نخواستم. شوهرهای امروزه همه عرق خور و هرزه برای لای جرز خوبند! من هیچ وقت شوهر نخواهم کرد….


در نهایت آبجی خانم در شب عروسی خواهرش، با زخم و زبان هایی که به او می زنند، به شکل مظلومانه ای خودش را در آب انبار خانه غرق می کند.


👌کتاب صوتی آن را هم می توانید بشنوید.

Loading

ما ایرانیان: زمینه کاوری تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی

عنوان: ما ایرانیان: زمینه کاوری تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی

نویسنده: مقصود فراستخواه

ناشر: نشر نی

سال: 1394


این کتاب مجموعه سخنرانی های نویسنده است.

نویسنده با این سوال آغاز می کند که آیا خلقیات ایرانیان ضعف هایی دارد؟ عوامل موثر بر شکل گیری این عادات و رفتارها چیست؟ نویسنده با روش کتابخانه ای و پیمایشی در صدد پاسخ این سوالات است.

آنچه که مشخص می شود مردم انتخاب عقلانی خود را در چارچوبی صورت بندی می کنند که متاثر از وضع نهادهاست. تجربه های زیسته مردم در یک جامعه در خلا شکل نمی گیرد. تجربه های زیسته در یک فرایند تاریخی و محیط نهادی شکل می گیرد و ما براساس آنها عمل می کنیم.

این تجربه ها تحت محیط نهادی سرچشمه الگوهای پنداری، کلامی، و ارتباطی ما می شوند. این الگوهای کلامی، ارتباطی، رفتاری، عادات، و آداب در تجربه های زیسته ما ریشه دارند و تجربه های ما هم به نحوی از محیط نهادی و تاریخی نشئت می گیرد.

بر مبنای این نظریه هر نوع تغییر پایدار در الگوهای رفتاری و خلق و خوی و روحیات مستلزم تغییرات در محیط نهادی است  تا محیط نهادی تحول پیدا نکند و تا نهادهای ما تحول نیابند تغییر پایداری در خلق و خوی ایرانیان قابل تصور نیست.

نهادها منظور آموزش و پرورش، دولت، نظام حاکم، نظام دانشگاهی و …

Loading

ننه دلاور و فرزندان او

عنوان: ننه دلاور و فرزندان او

نویسنده: برتولت برشت

ترجمه: مصطفی رحیمی

سال: 1353


نمایشنامه ننه دلاور اثر برتولت برشت نویسنده‌ آلمانی زبان است. او این نمایشنامه را در سال ۱۹۳۹ نوشت و نخستین‌بار در مونیخ به‌روی صحنه رفت. عده‌ای نیز با عنوان بزرگ‌ترین نمایشنامه ضد جنگ از آن یاد کرده‌اند.

مصطفی رحیمی در ابتدای کتاب درباره  این اثر می نویسند: «اشاعه افکار جدید و فساد کشیشان و روحانیان از طرف دیگر، موجب شد که در قرن شانزدهم میلادی وحدت جهان مسیحی متزلزل شود و مذاهب جدیدی در دین مسیح پدید آید. این امر دو نتیجه مختلف به بار آورد. نخست گروهی از دهقانان به تصور اینکه مذاهب تازه پشتیبان آن‌هاست بر ضد ستمگران عصر شوریدند، اما رهبران مذاهب جدید به‌نوبه خود پاپهای دیگری شدند و از مردم روی برتافتند. چنانکه لوتر اصلاح کننده دین مسیح فتوا داد که اگر زبردستان زشت‌کار و بیدادگر هم باشند، زیردستان نباید سرکشی کنند. و نیز میگفت که دهقانهای شورشی را، به هر وسیله ای که پیش آید، باید از میان برداشت و قتل عام کرد؛ زیرا هیچ چیز مسموم کننده تر و زیانبارتر و شیطانی تر از یک فرد شورشی وجود ندارد. لوتر می گفت که قتل دهقانان سرکش چون کشتن سگ هار امری واجب است.. نتیجه آن شد که تنها در ایالت آلزاس هیجده هزار دهقان به دست ستمکاران خفه شدند. نتیجه دیگر تفرقه مذهبی، جنگ طویلی بود که در اوایل قرن هفدهم در اروپا به وجود آمد. این جنگ که از سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۷ به طول انجامید به جنگ های سی ساله مشهور است.»

داستان ننه دلاور درباره‌ پیرزنی دوره‌گرد و سه فرزند او، دو پسر و یک دختر لال، است. ننه دلاور پیرزنی‌ست با یک گاری که به تجارت مشغول است! او هرچیزی را که بتواند می‌خرد و گران‌تر می‌فروشد؛ به‌ویژه وسایلی که به‌درد سربازان می‌خورد. برتولت برشت در این کتاب فضای جامعه را در زمان جنگ‌های سی‌ساله‌ اروپا در قرن هفدهم به‌تصویر می‌کشد که چطور اتفاقی مهم مانند جنگ برای یکی تفریح تلقی می‌شود، برای یکی منبع درآمد و برای دیگری بلایی خانمان‌سوز. اگرچه این کتاب درباره‌ قرن هفدهم نوشته شده اما در بسیاری موارد می‌توان شباهت‌هایی را با جامعه‌ی کنونی یافت.

 برشی از کتاب


هر‌جا عده‌ زیادی اهل فضیلت باشند، باید مطمئن بود که بعضی از کارها رو‌به‌راه و سر‌به‌راست نیست.
من گمان می‌کردم که فضیلت علامت خوبی باشد. نه علامت این است که یک‌پای کار می‌لنگد. وقتی فرماندهی گاو باشد و سربازهایش را به منجلاب بکشاند، بیچاره سربازها باید سر نترس داشته باشند. اسم این نترسی را می گذراند فضیلت.

این نمایشنامه در ایران هم به صحنه رفت.

Loading