نوشته‌ها

مؤثرترین روش‌ها برای آموزش مهارت‌های پژوهشی به کاربران چیست؟

مقدمه

من در یک گروه تخصصی خدمات کتابخانه‌ای در لینکدین عضو هستم. در این گروه هر بار راجع به خدمات کتابخانه، پرسش‌هایی مطرح می‌شود. در ابتدا برای پاسخ به هر پرسش، مقاله‌ای  با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی و متخصصان انجمن لینکدین نوشته و منتشر می‌شود. سپس کتابداران دیدگاه‌ها و تجربه‌های خود را در ارتباط با هر بخش از مقاله بیان می‌کنند.

اگر کتابدار متخصص و باتجربه باشید،در وهله اول وقتی پرسش را مشاهده می‌کنید، پرسش به نظر بدیهی می‌رسد و  پاسخ پرسش را سریع در ذهن‌تان مرور می‌کنید.  وقتی مقاله و تجربه‌های دیگران را می‌خوانید، متوجه این موضوع می‌شوید، این گونه پرسش‌ها از یک سو به شما کمک می‌کند چگونه به یک سوال تخصصی و مربوط به حرفه خود، پاسخ علمی و ساختاریافته بدهید؛ از سوی دیگر به شما کمک می‌کند از ایده‌ها و تجربیات دیگران بهره ببرید. متوجه می‌شوید روش‌ها و ایده‌های دیگری در این ارتباط وجود دارد که ممکن است به آن توجه نکرده‌اید و از آن غفلت کرده‌اید.

در این پست به یکی از پرسش‌ها و دیدگاه‌های کتابداران نسبت به آن پرسش پرداختم.  پرسش چه بود “مؤثرترین روش‌ها برای آموزش مهارت‌های پژوهشی به کاربران چیست؟“… خوب… حالا میریم به سراغ پاسخ پرسش:

سوال پژوهش را تعریف کنید

اولین قدم در هر پروژه پژوهشی، تعریف سوال یا موضوع پژوهش است. این کار همیشه آسان نیست، به خصوص برای پژوهشگران تازه کار که ممکن است ایده‌های مبهم یا وسیعی داشته باشند. می‌توانید با بررسی معیارهایی از قبیل هدف، مخاطب، دامنه، بافت و علاقه، به کاربران کمک کنید، سوالات پژوهش خود را محدود کنند.  همچنین می‌توانید آنها را راهنمایی کنید تا از ابزارهایی مانند نقشه ذهنی، نقشه مفهومی یا طوفان فکری برای تولید و سازماندهی ایده‌هایشان استفاده کنند.

دیوید مارتین (نظر و تجربه کتابدار پژوهشی و پژوهشگر)

من همیشه به افراد می‌گویم که به موضوع پژوهش خود مانند یک بازی کلمات فکر کنند – مانند جدول کلمات متقاطع یا چرخ ثروت. از مترادف‌ها، تشابه‌ها یا روش‌های متفاوت برای بیان پرسش خود استفاده کنید. نتایج شما را افزایش می‌دهد. همچنین، از گوگل فقط به عنوان نقطه شروع استفاده کنید. از نتایج گوگل و از زبان و اصطلاحات آن برای ساختن عبارت جستجوی خود استفاده کنید

مارتین ناماچکیکا (نظر و تجربه متخصص مدیریت دانش و مدیر کتابخانه)

آموزش مهارت های پژوهش به مراجعان بخش اساسی نقش کتابدار است و راه‌های موثری برای انجام این کار وجود دارد. کمک یک به یک، کارگاه‌های آموزشی و استفاده از منابع دیجیتال همه روش‌های ارزشمندی برای کمک به مشتریان برای توسعه مهارت‌های پژوهشی هستند. با تهیه راهنماها، برگزاری کارگاه‌های آموزشی ساختاریافته و منابع دیجیتال، کتابداران می‌توانند مراجعان را به پژوهشگران مستقل تبدیل کنند و از این طریق آنها را برای یافتن اطلاعات قابل اعتماد و مرتبط در زمینه‌های مختلف توانمند ‌سازند.

منابع مناسب را انتخاب کنید

قدم بعدی انتخاب منابع مناسب برای سوال پژوهش است. بسته به رشته، موضوع و سطح پژوهش، مراجعان ممکن است نیاز به استفاده از انواع مختلف منابع مانند کتاب، مجلات، پایگاه‌های اطلاعاتی، وب‌سایت‌ها یا رسانه‌ها داشته باشند. شما می‌توانید با آموزش نحوه شناسایی ویژگی‌ها، نقاط قوت و محدودیت‌های هر منبع، به کاربران کمک کنید تا بهترین منابع را انتخاب کنند. همچنین می‌توانید برای ارزیابی کیفیت و اعتبار منابع، معیارهای ربط، اعتبار، دقت، روزآمدی و پوشش محتوایی و زمانی منابع را به آنها معرفی کنید.

بریتانی دی. (نظر و تجربه کتابدار کتابخانه دانشگاهی)

من همیشه از دانشجویان درباره مشخصات تکلیفشان می‌پرسم – بسیاری باید انواع خاصی از منابع اطلاعاتی را پیدا کنند تا تکلیف را با موفقیت انجام دهند. هنگام آموزش ارزیابی اطلاعات، من روش خواندن جانبی را دوست دارم، که به دانشجویان می‌آموزد که خارج از منبعی که به دنبال آن هستند برای تأیید اطلاعات استفاده کنند.

استراتژی‌های  جستجو موثر را توسعه دهید

هنگامی که کاربران منابع خود را انتخاب کردند، باید استراتژی‌های جستجوی موثری را برای یافتن اطلاعات مورد نیاز خود توسعه دهند. این شامل استفاده از کلمات کلیدی، عملگرهای جستجو، فیلترها و سایر ویژگی‌ها است. این استراتژی‌ها نتایج جستجو را اصلاح و گسترش می‌دهند. می‌توانید با نشان دادن نحوه استفاده از ابزارهای جستجوی مختلف، مانند فهرست‌ها، نمایه‌ها، موتورهای جستجو، یا راهنمای موضوعی، به کاربران کمک کنید تا استراتژی‌های جستجوی خود را توسعه دهند. همچنین می‌توانید نحوه استفاده از مترادف‌ها، عبارات مرتبط، یا عبارات عام‌تر و خاص‌تر را برای تغییر و بسط عبارات جستجوی خود به آنها آموزش دهید.

دیانا روسا (نظر و تجربه کتابدار کتابخانه)

یک مثال برای توسعه استراتژی‌های جستجو، که شخصاً آن را مؤثر می‌دانم، انجام تمرین‌های عملی است که در آن کاربران می‌توانند مستقیماً استراتژی‌های جستجو را اعمال کنند. استفاده از مثال‌های تحقیق واقعی برای نشان دادن اینکه چگونه استراتژی‌های جستجو به طور مؤثر اعمال می‌شوند، می‌تواند به کاربران کمک کند تا ارتباط و کاربرد عملی مهارت‌هایی را که یاد می‌گیرند، ببینند.

اطلاعات را تحلیل و ترکیب کنید

پس از اینکه مشتریان اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کردند، باید آن را تحلیل و ترکیب کنند تا به سؤال پژوهش خود پاسخ دهند. این شامل خواندن، خلاصه کردن، مقایسه، بیان تضادها، و ادغام اطلاعات از منابع مختلف است. می‌توانید با راهنمایی آنها به استفاده از سازمان‌دهنده‌های گرافیکی، مانند جداول، نمودارها یا ماتریس‌ها، به کاربران کمک کنید تا اطلاعات را تحلیل و ترکیب کنند و به آنها در مقایسه و سازمان‌دهی اطلاعات کمک کند. همچنین می‌توانید آنها را تشویق کنید که از مهارت‌های تفکر انتقادی، مانند پرسش، استدلال، و استدلال‌های مبتنی بر شواهد برای تفسیر و ارزیابی اطلاعات استفاده کنند.

دیانا روسا (نظر و تجربه کتابدار کتابخانه)

برخی از راه‌های موثر برای آموزش مهارت‌های پژوهش، تجزیه و تحلیل و ترکیب، شامل ارائه مثال‌های عملی مانند تشویق به مشارکت فعال، استفاده از منابع آنلاین و ارائه بازخورد سازنده در مورد روش‌های پژوهش کاربران است. علاوه بر این، راهنمایی آنها در ارزیابی انتقادی منابع و ترویج تفکر تحلیلی مفید است.

ارتباط برقرار کنید و اطلاعات را استناد دهید

مرحله نهایی در فرآیند پژوهش، برقراری ارتباط و استناد اطلاعات در قالب و سبک مناسب است. بسته به هدف و مخاطبان پروژه تحقیقاتی، کاربران ممکن است نیاز به استفاده از روش‌های مختلف ارتباطی مانند گزارش، مقاله، سخنرانی یا پوستر داشته باشند. می‌توانید با آموزش نحوه استناددهی و نحوه تهیه گزارش، مقاله و پاور سخنرانی و پوستر به آنها کمک کنید. همچنین می‌توانید آنها را با ابزارهای استناددهی، مانند تولیدکننده‌های استناد citation generators، نرم‌افزارهای مدیریت اطلاعات علمی (اندنوت و مندلی) managers یا راهنماها آشنا کنید تا استناددهی استاندارد داشته باشند.

فرآیند پژوهش را ارزیابی و آن را رویت‌پذیر کنید

فرآیند پژوهش یک روند خطی یا ثابت از مراحل و گام‌ها نیست، بلکه یک چرخه پویا و تکراری از پژوهش و یادگیری است. بنابراین، برای مراجعان مهم است که فرآیند و نتایج پژوهش خود را ارزیابی و تأمل کنند و نقاط قوت و ضعف، چالش‌ها و راه‌حل‌ها و زمینه‌های بهبود را شناسایی کنند. شما می‌توانید با ارائه بازخورد و معرفی شاخص‌ها و ابزارهای ارزیابی پژوهش به کاربران کمک کنید تا فرآیند پژوهش خود را ارزیابی کرده و در مورد آنها فکر کنند. همچنین می‌توانید آنها را تشویق کنید تا تجربیات و دیدگاه‌‌ های پژوهشی خود را با دیگران، مانند همسالان، مربیان، یا کتابداران در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند.

نگارش: مریم اسدی

منبع: https://www.linkedin.com/advice/0/what-most-effective-ways-teach-research-skills-ge6bc

 

Loading

تجربه نوشتن من در کتابداری

عزیزی خواستند کتابی با عنوان «هنر نویسندگی: تجربه 50 نویسنده دانشگاهی در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی» بنویسند. بنده هم در فهرست این 50 نویسنده قرار گرفتم. در زیر به سوالاتی که ایشان مطرح کردند پاسخ دادم. کتاب منتشر شده است و خواستم آن را در وبگاه خودم با شما به اشتراک بگذارم.

1. اولین باری که مطلب جدی نوشتید چه زمانی بود و موضوع آن چه بود و چه اثری بر شما گذاشت؟ بازخورد خوانندگان چه بود؟ توضیح دهید.

اولین مطلب جدی که نوشتم همان مقاله مستخرج از پایان نامه ارشدم بود. البته می تونم بگم نوشتن پایان نامه را به عنوان اولین تجربه نوشتن در حوزه تخصصی به حساب بیاورم. ولی از این نظر که مقاله ام در یکی از بهترین نشریات دانشگاه تهران منتشر شد و طیف مخاطبان بیشتری مقاله من را می دیدند و می خواندند برای من خوشحال کننده و انگیزاننده بود. موضوع آن رفتار اطلاع یابی پژوهشی اعضای هیات علمی رشته های گوناگون در استفاده از اینترنت بود. در آن زمان استفاده از اینترنت در فعالیت های پژوهشی بتدریج گسترش پیدا می کرد و موضوع داغی بود. در مورد نوشتن در موضوعات غیرتخصصی به همان نوشتن انشاء در مدرسه برمی‌گردد. یکبار موضوعی، معلم انشاء داد، دقیقا به خاطر ندارم چه موضوعی بود ولی یادم هست فقط یک پاراگراف نوشتم و آنقدر خوب نوشتم که معلم تشویقم کرد و گفت خوب نوشتی و باید ادامه می دادی. راستش تا قبل از دانشگاه اعتماد به نفسم برای نوشتن پایین بود.

2. انگیزه شما از نوشتن در نخستین دستنوشته چه بود و این انگیزه، طی زمان (تاکنون) چه تغییراتی کرده است؟

در ابتدا انگیزه من حضور در شبکه علمی حوزه تخصصی خودم و شناخته شدن و درجه دوم به اشتراک گذاری آموخته هایم بود. این انگیزه ها در طی زمان کمی تغییر کرد و انتقال تجربیات هم به آن اضافه شد، کمی رنگ و بوی مادی هم به خود گرفت که یکی از آنها گرفتن امتیاز و رتبه بود J. در هر حال انگیزه اصلی من از نوشتن انتقال آموخته ها،  تجربیات  و آموزش به نسل های آینده است.

3. نوع مطالبی که به صورت مداوم در حوزه های (ادبی، تخصصی و…) می نویسید چه هستند، توضیح دهید.

چون حوزه تخصصی من رفتار اطلاع یابی، سواد اطلاعاتی و آموزش مهارت های پژوهشگری و همچنین صاحب نظر در حوزه کتابخانه های دانشگاهی هستم، مطالبی که می نویسم حول همین موضوعات است. همچنین دیدگاه های خود را در خصوص تحولات در خدمات اطلاعاتی در کتابخانه های دانشگاهی و آینده این نوع کتابخانه ها در مقالات متعددی بیان کرده و می کنم.

4. چقدر به نوشتن علاقه مند هستید؟ و آیا صِرف علاقه برای نوشتن کفایت می کند. تجربه خود را بیان کنید.

نویسندگی، ترکیبی از آموزش و تجربه است و تجربه علمی سهم مهمی در آن دارد. برای دست یافتن به اینکه «چه باید نوشت؟»، شناخت زمان و نیازها و اولویت ها مؤثر است. حضور در جامعه به این شناخت کمک می کند. برای «چگونه نوشتن» نیز لازم است در سه محور کار جدی صورت گیرد: 1. آموزش؛ 2. تجربه و تمرین؛ 3. مطالعه ی آثار خوب. پس صرف علاقه نمی تواند کافی باشد. در مورد خودم احساس می کنم با نوشتن می توانم افکار و احساسات و هیجانات خود را بیان کنم و به یک نوع سبکی ذهنی دست یابم، اینکه توانسته ام آموخته ها و دستاوردهای جدیدم را با دیگران به اشتراک بگذارم حس خوبی پیدا می کنم. فکر می کنم مسئولیت و تعهدی دارم و باید آن را در جایی منتشر کنم، حتی در یک نوشته کوتاه به شکل دل نوشته.

5. آیا برای نوشتن نیاز به امکانات/شرایط خاص دارید که تا فراهم نشود دل به نوشتن نمی دهید؟ توضیح دهید (مکان، زمان، موقعیت، امکانات، آرامش و…)

بی شک برای نوشتن نیاز به مکانی آرام و  زمانی مناسب است. فکرت آزاد باشد و تمرکز داشته باشی. امکانات عجیب و غریبی نمی خواهم، همان کاغذ و قلم یا از دفترچه موبایلم استفاده می کنم و چیزی به ذهنم برسد بلافاصله می نویسم. قبل از نوشتن هم به ابعاد موضوع خیلی فکر می کنم و به نوعی در ابتدا طوفان فکری انجام می دهم و هر چه به نظرم می رسد می نویسم حتی اگر درهم و برهم باشد. بعد منابع مختلف را می بینم و یادداشت برداری می کنم. بعد از آن ، جمع بندی خود را از مطالعات و طوفان فکری خود انجام می دهم.

6. آیا فکر می کنید لازم است هر نویسنده سبک خاص (ویژه خود) درنخستین نوشتن داشته باشد؟ توضیح دهید؟

نه الزاما…. هیچ قانون و راز کلی و جامعی در مورد نویسندگی وجود ندارد و هرچه هست از تجربیات نویسندگان بزرگ وام گرفته شده است.  چون ممکن است از سبک نوشته نویسنده ای الهام بگیری و کم کم که تبحر و تجربه پیدا کردی، سبکی برای خود برگزینی. به نظر من اکثر نویسندگان در ابتدا از کسانی تقلید کرده یا الهام گرفته اند. در زندگي روزمره ما، اکثر افراد جامعه مقلد هستند و افراد با تقليد از گذشتگان در هر هنر و فن و حرفه به کسب تجربه مي‌پردازند. با مطالعه آثار گرانبها نويسندگان بزرگ هر چه بيشتر، از فکر و انديشه و ساختارهاي فنی شناخت پيدا می کنیم. هيچ نويسنده‌اي نمي‌تواند ادعا کند که مادرزادي و بدون تقليد توانسته است نوشتن را فرا گرفته باشد. در حقيقت همه‌ ما نيازمند و وابسته به فراگيري تجربيات گذشتگان خود هستيم. حتي بزرگترين نويسندگانی که امروز آن‌ها را مي‌شناسيم، در ابتداي امر، مقلد و تحت تأثير گذشتگان خود بوده‌اند. تقليد، روشي کلي در فراگيري و آموزش و انتقال اندیشه از نسلي به نسل ديگر است.

7.داشتن سبک خاص در نوشتن چه تاثیری بر تداوم علاقه، توسعه فردی و حرفه ای شما داشته است؟ توضیح دهید.

داشتن سبک خاص موجب برندسازی برای خود نویسنده می شود. در ذهن مخاطب نشانه و اثری می گذاری. مثلا نویسنده هایی مثل محمود دولت آبادی، مهدی یزدانی خرم، داستایوفسکی یا گابریل گارسیا یا در حوزه تخصصی استاد گرامی دکتر حری، دکتر فتاحی سبک خاص خودشان را در نوشتن دارند. وقتی با سبک نوشتن آنها آشنا می شوید، گویی نوعی ارتباط و یگانگی با نویسنده برقرار می کنی، با او یکی می شوی، غرق در داستان او می شوی و بین ذهن نویسنده و ذهن خواننده در حرکت هستی، و بر جانت می نشیند. نمی توانم بگویم آیا سبک خاصی دارم یا خیر؟ یعنی به حدی رسیده باشم که چنین ادعایی داشته باشم. همانطورکه در سوال گذشته بیان کردم ما از اساتید خود الهام گرفتیم و تقلید می کنیم.  سبک من ساده نویسی است. سعی می کنم پیشداشته های مخاطبم را در نظر بگیرم.

8. در نوشتن سعی می کنید چه مواردی را به لحاظ ادبی، فنی و تخصصی رعایت کنید (مسایل نگارشی، اخلاق پژوهش، اصالت اثر، تحلیل مناسب، آوردن مثال، مخاطب شناسی، محمل مناسب جهت انتشار و…). توضیح با مثال دهید.

در نوشتن سعی می کنم در درجه اول تا حدامکان به مسایل نگارشی توجه داشته باشم. به اخلاق پژوهش بسیار پاینبد هستم. قابل فهم بودن جملات برای من بسیار مهم است و خود را جای خواننده می گذارم. سعی می کنم به جنبه آموزشی نوشته هایم توجه کنم. برای درک بهتر مطالب از مثال استفاده کنم. با توجه به سطح مطالب و نوشته ها محمل های مختلفی را برای انتشار در نظر می گیرم مثل مجله، کتاب، وبلاگ، کانال تلگرامی، اینستا و ….

9. مهارت های مورد نیاز برای نوشتن از نظر شما چیست؟

برای اینکه کسی نویسنده خوبی باشد باید خواننده خوبی باشد. با خواندن کتاب ها و مقالات حوزه تخصصی خود و افراد معروف و مشهور می توانید با زبان آن علم آشنا شوید. از تجربه های دیگران بیاموزیم. پس برای اینکه حس و شور نویسندگی در ما ایجاد شود، باید از مطالعه ی نوشته های شیوا و جذاب بهره بگیریم و از اختصاص اوقاتی برای این کار، غفلت نورزیم.همچنین همه چیز را با دقت مشاهده کردن، رویا پردازی های روزانه، نوشتن تجربه های واقعی شخصی، پیدا کردن گوشه ای دنج برای تنهایی عناصر مهمی هستند. برای مهارت یافتن در مقوله نوشتن، تلاش در سه عرصه، آموزش، تجربه و تمرین و مطالعه آثار خوب بایسته و سودمند است.

10. به طور معمول، روند یا فرایند نوشتن شما چگونه است؟ آیا همه مطلب را در یک جلسه پیوسته نگارش می کنید؟ آیا هر زمان که انگیزه نوشتن یافتید، بخشی از نوشته را می نویسید؟ نوشته خود را چگونه و در چه مرحله ای از نگارش ویرایش می کنید؟ آیا نوشته خود را پیش از انتشار، برای ویراستاری یا گرفتن بازخورد، به دیگران هم می دهید؟ این افراد را برپایه چه معیارهایی برمی گزینید؟

قبل از نوشتن به ابعاد موضوع خیلی فکر می کنم و به نوعی در ابتدا طوفان فکری انجام می دهم و هر چه به نظرم می رسد می نویسم حتی اگر درهم و برهم باشد. نوعی فهرست مطالب تهیه می کنم. بعد وارد جزییات می شوم. وقتی تا حدی جلو رفتم برای مدتی کنار می گذارم و دوباره بررسی انجام دهم.  بعد دوباره مراجعه می کنم  و نوشته را تکمیل کنم. ممکن است حتی یک یا دو هفته هم به سراغش نروم . در چند مرحله ویرایش را انجام می دهم. ممکن است به دوستانم بدهم تا ببینند و نظرات خود را بدهند. انتخاب آنها هم براساس حوزه تخصصی شان است.

11. چه عواملی تسهیل کننده و بازدارنده در نوشتن شما هستند؟ راه حل های شما برای برون رفت از موانع چه هستند؟ مسئولان چه باید انجام دهند؟

عوامل تسهیل کننده دادن انگیزه است. البته بعضی اوقات خودمان برای خود انگیزه ایجاد می کنیم. انجام هر کاری نیاز به انگیزه، روحیه خوب و احساس مفید بودن در آن مجموعه دارد. اگر اینها نباشد بی شک حرکت و فعالیتی صورت نمی گیرد و اگر هم انجام شود بیشتر انگیزه های مادی به خود می گیرد. اینکه رتبه یا ارتقایی بگیریم. نگرش به تحقیق، عدم استفاده از نتایج تحقیقات، نبود روحیه کار جمعی، نبود منابع مالی می تواند بازدارنده باشد. دوست دارم نتایج تحقیقات و ایده هایم در جایی بکار گرفته شود و موثر باشد. احساس سودمندی بهترین چیز است که نصیب انسان می شود.

Loading