چرا آیندهٔ ما به بقای کتابخانه‌ها، کتاب‌خوانی و رؤیاپردازی وابسته است؟

این سؤالی است که نیل گیمن، از سرشناس‌ترین نویسنده‌های ادبیات کودک و نوجوان، در سخنرانی خود به آن پاسخ داده است: چند سال پیش صحبت‌های مختصری درباره این ایده که ما در جهان پساباسوادی زندگی می‌کنیم صورت گرفت؛ جهانی که در آن توانایی درک کلمات نوشتاری به گونه‌ای حشو و زاید بود. اما آن روزها رفته‌اند. واژه‌ها مهمتر از همیشه هستند. ما جهان را با کلمات سیر می‌کنیم.

سال ۲۰۰۷ در اولین همایش «ادبیات علمی‌تخیلی و فانتزی چین» شرکت کردم. یک جا یکی از مقامات بلندپایهٔ چینی را کنار کشیدم و از او پرسیدم: چرا ادبیات علمی‌تخیلی؟ این ژانر مدت‌هاست جایگاهش را از دست داده است؟ او به من گفت: خیلی ساده است. چینی‌ها در «ساختن ابزار» باهوش هستند، به‌شرطی که دیگران برنامه را به آن‌ها بدهند. اما خلاقیت و ابداع ندارند. آن‌ها نمی‌توانستند تخیل کنند. بنابراین هیأتی را به آمریکا به کمپانی‌های اپل، مایکروسافت و گوگل فرستادند و از افرادی که آن‌جا درباره آینده ایده‌های خلاقانه داشتند، سوال کردند. آن‌ها متوجه شدند که تمام این افراد در کودکی ادبیات علمی‌تخیلی می‌خواندند.

من نگرانم مردم قرن بیست‌ویکم دربارهٔ «معنای کتابخانه‌ها» و هدف از ایجاد آن‌ها دچار سوءتفاهم شده باشند. اگر شما یک کتابخانه را [فقط] «قفسه کتاب‌ها» بدانید، ممکن است تفکری قدیمی و منسوخ در دنیایی به‌نظر برسد که بیشترِ کتاب‌های چاپی در قالب دیجیتالی هم موجودند. اما اصولاً همین به‌معنای درک‌نکردن مسئلهٔ اصلی است.

کتابخانه صندوقچه‌ای از اطلاعات است که به هر شهروند حق دسترسی برابر به درون‌مایه‌اش را می‌دهد. سواد خواندن در دنیای پیامک و ایمیل و اطلاعات نوشتاری، بیش از همیشه اهمیت پیدا کرده. ما نیاز داریم بخوانیم و بنویسیم، ما به شهروندان جهانی نیاز داریم که به راحتی بتوانند بخوانند، بفهمند که چرا می‌خوانند، نکات باریک را درک کنند و بتوانند منظورشان را به دیگران بفهمانند. کتابخانه‌ها واقعا دروازه‌های آینده هستند. بنابراین خیلی تأسف‌برانگیز است که در سراسر جهان مشاهده می‌کنیم که مقامات محلی بستن کتابخانه را به عنوان راه آسانی برای صرفه‌جویی در منابع مالی به کار گرفته‌اند، بدون این‌که متوجه باشند دارند از آینده می‌دزدند تا برای امروز خرج کنند. آن‌ها در‌هایی را می‌بندند که باید باز باشند. … همه ما کودکان و بزرگسالان، نویسندگان و خوانندگان باید رویاپردازی کنیم. ما باید تخیل خود را به کار بیاندازیم. خیلی آسان است که وانمود کنیم هیچ‌کس نمی‌تواند چیزی را تغییر دهد. این‌که ما در جهانی هستیم که جامعه عظیمی دارد و هر فرد خیلی کمتر از هیچ است؛ یک اتم، یک دانه برنج در یک مرزعه. اما حقیقت این است که افراد هستند که دنیای‌شان را بارها و بارها تغییر می‌دهند. افراد، آینده را می‌سازند و آن‌ها این کار را با تخیل این‌که چیزها می‌توانند متفاوت باشند، انجام می‌دهند.

آلبرت اینشتین در پاسخ به این سوال که چطور می‌توانیم بچه‌های باهوشی داشته باشیم، خیلی ساده اما خردمندانه گفت: اگر می‌خواهید فرزندان باهوشی داشته باشید، قصه‌های جن و پری برایشان بخوانید.

ترجمه: مهری محمدی‌مقدم، ایسنا

Loading

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *