مفاهیم پژوهش: چگونه مساله پژوهش خود را تعریف کنیم؟
مساله پژوهش یک موضوع خاص و تخصصی، دشوار، متناقض یا شکاف دانشی است که با هدف حل آن بیان می شود. مساله ممکن است به دنبال دانش و حل مسائل کاربردی باشد که به آگاهی، دانایی و توانایی ذینفعان پژوهش اضافه می کند و به آنها کمک می کند تغییر و بهبودی در وضعیت موجود دهند، یا مساله ممکن است به دنبال حل مسائل نظری با هدف گسترش و تولید دانش نو باشد.
به عبارتی با حل مساله پژوهشی در حوزه موضوعی و بافتی مشخص، دانش نو و کاربردی تولید می شود و دستاوردهای آن به ارتقای سلامتی، رفاه یا شادی جامعه کمک کرده و برای مجری آن نان و نام می آورد (نظری، 1391).
به خاطر داشته باشید که برخی از پژوهش ها ممکن است هر دو جنبه کاربردی (عملی) و نظری را موردتوجه قرار دهند، اما معمولاً مساله پژوهش بر روی یکی از جنبه ها تاکید دارد. نوع مساله ای که انتخاب می کنید به موضوع عام مورد علاقه شما، رویکرد و نوع تحقیقی (کمی یا کیفی) که می خواهید انجام دهید بستگی دارد.
متاسفانه اکثر پژوهش ها ضرورت و اهمیت پژوهش خود را و اینکه قرار است پژوهش موردنظر آنها چه شکاف دانشی را پرکند، به دقت و روشن بیان نمی کنند و پژوهش آنها دچار ضعف و اشکالات جدی است.
این مقاله به شما کمک می کند تا بتوانید مساله پژوهش را شناسایی و تدوین کنید. در هنگام نوشتن پروپوزال، بخش مقدمه در مقاله، و در فصل اول پایانامه باید مساله خود را در قالب بخش “بیان مسئله و سوالات پژوهش” تبیین، و ضرورت و اهمیت پرداختن به آن موضوع را بیان کنید. همچنین در مقاله ای با عنوان “چطور یک موضوع خوب انتخاب کنیم؟” تعدادی راهبرد و شیوه های یافتن موضوع را بیان کردیم که می توانید از این راهبردها کمک بگیرید.
چرا مساله پژوهش مهم است؟
ممکن است موضوعی برای شما جالب باشد و فکر می کنید درباره آن اطلاعاتی دارید، ولی باید بدانید این اطلاعات سطحی و کلی نمی تواند مبنای کافی برای پژوهش های دانشگاهی باشد. در برخی از پژوهش ها پژوهشگر پرسشی در ذهن دارد و پاسخ آن را نیز کم و بیش می داند و صرفا پژوهش انجام می دهد تا پاسخ یا پیش داشته های خود را اثبات کند. پژوهش برای حل مساله است و به فهم و درک پژوهشگر کمک می کند تا راه حل منطقی و درست و دقیقی را برای حل مشکل بیابد. بدون بیان یک مساله پژوهشی کاملاً مشخص و تعریف شده، با یک پروژه تحقیقاتی غیرمتمرکز و غیرقابل کنترل روبرو خواهید بود.
بدون داشتن مساله پژوهش، ممکن است آنچه که دیگران پیش از این گفته اند، دوباره تکرار کنید یا بدون هدف و توجیه مشخصی تحقیق کنید. برای انجام پژوهشی که به بینش ها، درک و تولید دانش جدید و با اصالت کمک کند، به “مساله“ نیاز است.
اگردر حال برنامه ریزی برای پایان نامه خود هستید، یا یک مقاله پژوهشی را شروع می کنید یا پروپوزال می نویسید، داشتن “مساله و تعریف و تبیین جنبه ها و ویژگی های آن”، اولین گام برای شناختن دقیق کاری است که قرار است انجام دهید و چرا می خواهید انجام دهید، است. در زیر گام های مشخصی را برای شناسایی و تعریف مساله اشاره خواهم کرد.
گام های شناسایی و تعریف مساله
گام اول: موضوع یا مساله کلی موردعلاقه تان را شناسایی کنید…
برای مثال کودکان کار، موتورهای هیدرولیکی، گسل ها و … هنگامی که درباره موضوع مورد علاقه خود، بررسی و مطالعه می کنید، آن را از جنبه های مختلف بررسی و جاهایی که محل مناقشه و جنجال برانگیز را شناسایی کنید. هدف شما یافتن شکاف و خلایی است که پروژه پژوهشی شما باید آن را پر کند.
اگر می خواهید پژوهش کاربردی انجام دهید، می توانید با مطالعه گزارش ها، بررسی پژوهش های قبلی و گفتگو با افرادی که در حوزه یا سازمان مربوطه کار می کنند و با مسائلی روبرو هستند، مساله را شناسایی کنید. در واقع نتایج پژوهش شما به جامعه هدف این کمک را می کند که با تکیه بر این دانش جلوی زیانی را بگیرند و به حل مساله شان کمک کند. شما ممکن است
در پژوهش کاربردی به دنبال:
مسائل و چالش های می تواند مربوط به عملکرد یا کارایی در یک سازمان باشد؛ فرایندهایی که می تواند در یک موسسه بهبود یابد؛ زمینه های چالش برانگیز در بین ذینفعان یک رشته؛ دشواری هایی که گروه های خاصی از افراد در جامعه با آن روبرو هستند باشد.
اگر پژوهش شما به شغل یا حرفه خاصی مربوط است، باید مساله ای را پیدا کنید که از نظر عملی و کاربردی به آن سازمان مرتبط باشد.
نمونه هایی از مساله از نوع پژوهش کاربردی
- برخلاف سایر کشورها میزان مشارکت رای دهندگان در منطقه “الف” کاهش یافته است.
- بخش “الف” از شرکت “ب” میزان جابجایی کارکنانش زیاد است که بر بهره وری و انسجام گروه تأثیر می گذارد.
- سازمان غیرانتفاعی “الف” با کمبود بودجه روبرو است و این بدان معناست که برخی از فعالیت های آن باید کاهش یابد.
در پژوهش نظری دانش کافی درباره چیستی، چرایی و یا چگونگی یک پدیده یا موضوعی مشخص در بافتی مشخص وجود ندارد (نظری، 1395). به عبارتی به جای اینکه به طور مستقیم به تغییر کمک کند، بر گسترش دانش و درک و آگاهی متمرکز است. هدف پژوهش پر کردن خلاء دانشی از طریق تولید “نظریه ها و مدل هایی” است که می توانند به فهم چیستی، چرایی و چگونگی کمک کند. پس با مطالعه و بررسی پژوهش ها، نظریه ها و موضوعات اخیر درباره موضوع خود، می توانید مساله پژوهش و خلا را شناسایی کنید. شما ممکن است
در پژوهش نظری به دنبال:
پدیده یا زمینه ای که از نزدیک مورد مطالعه قرار نگرفته است؛تناقض بین دو یا چند دیدگاه؛ موقعیت یا رابطه ای که به خوبی درک نشده باشد؛ یک سوال دشواری که هنوز حل نشده است باشید.
مسائل نظری غالباً نتایج کاربردی دارند، اما در حل یک مسئله فوری در شرایط خاص متمرکز نیستند (اگر چه ممکن است از رویکرد مطالعه موردی استفاده کنید).
نمونه هایی از مساله از نوع پژوهش نظری
- اثرات کمبود طولانی مدت ویتامین D بر سلامت قلب و عروق به خوبی شناخته نشده است.
- رابطه بین جنسیت، نژاد و نابرابری درآمد هنوز در چارچوب “اقتصاد گیگ” مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است.
- اثرات محصولات تراریخته بر سلامت انسان ها به خوبی شناخته نشده است.
گام دوم: درباره بافت و ویژگی های مساله بیشتر بدانید…
در مرحله بعدی، باید اطلاعاتی راجع به جنبه ها، بافت یا زمینه ای که قرار است مساله در آن طرح شود، بیشتر بررسی کنید. به عبارتی دانش بافتی راجع به موضوع و مساله بدست آورید. باید بدانید قرار است مساله در چه جامعه هدفی، در چه ظرف زمانی و مکانی، با چه ابزاری بررسی شود تا به درک و فهم آن در این بافت کمک کند. بافت ممکن است صنعت، دانشگاه، یک شرکت، یک محصول، یک خدمت و …باشد.
پس در این گام برای روشن شدن مساله و بافت آن به این سوالات پاسخ دهید:
- چه کسی یا کسانی تحت تأثیر مساله قرار می گیرد؟
- آیا مدت طولانی است که این مساله وجود دارد یا این مساله تازه بوجود آمده است؟
- چه پژوهش هایی پیش از این انجام شده است؟
- آیا راه حلی ارائه شده است؟
- مباحث فعلی درباره مساله چیست و فکر می کنید چه چیزی در این زمینه کم است؟
- روی کدام مکان، زمان،جامعه خاص، سازمان، خدمت، محصول و … تمرکز خواهید کرد؟
- چه عواملی بر طراحی و اجرای پژوهش تاثیر می گذارد که موجب می شود قادر به حل جنبه هایی از موضوع نباشید؟
- اگر مساله حل نشود چه عواقبی برای جامعه هدف خواهد داشت؟
- چه کسی از حل مساله سود خواهد برد (به عنوان مثال مدیریت یک سازمان یا محققان آینده)؟
مثال:
سازمان غیرانتفاعی “الف” مدتی است با کمبود بودجه مواجه شده است؛ برای حفظ و جذب حامیان بیشتر، درک درستی از بکارگیری روش های مختلف برای جذب مالی ندارد. برای ادامه کار و بدست آوردن درک و فهم بهتر از وضعیت موجود، سازمان نیاز به پژوهش در مورد راهبردهای موثرتر جمع آوری کمک مالی دارد.
گام سوم: مدل مفهومی دقیق و جامعی ترسیم کنید…
مدل مفهومی نقشه راهی است برای شما. این نقشه راه، حاصل مطالعه، تحلیل و بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش شماست. این مدل مفهومی مشخص می کند که پرسش پژوهش قرار است بر چه متغیرهایی از جامعه پژوهش تمرکز کند.
مدل مفهومی به شما کمک می کند تا به پرسش هایی زیر پاسخ دهید:
- پرسش های اصلی پژوهش من چیست؟ برای اینکه به پرسش های اصلی خود پاسخ دهم چه پرسش های فرعی دیگری را باید مطرح کنم تا در نهایت از جامعه پژوهش خود بپرسم یا مورد آزمون قرار دهم؟
- روی چه متغیرها (وابسته و مستقل و مداخله گر)، مفاهیم و مولفه هایی تمرکز کنم؟
مدل مفهومی است تعیین کننده ابزار پژوهش شماست به عبارتی ابزار پژوهش براساس هدف و پرسش شما طراحی می شود.
در واقع با انجام این گام ها می توانید مساله و اهمیت و ضرورت آن را بنویسید و پرسش های پژوهش خود را طراحی کنید.
عالي بود مخصوصا اينكه براي هر نكته اي مثال ارائه شد مطلب را واضح تر كرد. سپاسگزار
خواهش می کنم